دوست پسر مافیای من فصل ۲ پارت ۴=
دوست پسر مافیای من فصل ۲ پارت ۴=
از زبان میسو
سریع رفتم پایین به هوای اینکه کوک اومده رفتم دیدم ک کل خدمتکار ها روی زمین افتادن و مردن رفتم توی حیاط ک دیدم همه ی بادیگارد ها هم مردن وایی خدایا یعنی چه اتفاقی افتاده همینجوری توی فکر بودم ک صدای آشنایی رو شنیدم
&:های بیبی گرلم
+:برگشتم دیدم ک جیمینه نه از اتفاقی ک میترسیدم سرم اومد ولی برای اینکه خودمو عادی جلوه بدم گفتم
+:تو اینجا چیکار میکنی؟
&:د نشد دیگ
رفتم نزدیکش بغلش کردم سرمو بردم توی گردنش مک میزدم هی هولم میداد ولی دید ک تکونی نمیخورم منتظر موند تا ولش کنم
+:برو گمشو کنار به چه جرعتی این کارو کردی؟
&:اینکه چیزی نیست قراره بیشتر از این بکنم(پوزخند)
+:توروخدا ولم کن جیمین دست از سرم بردار چرا نمیزاری زندگیمو بکنم هااا؟
&:تو چرا نمیفهمی ک من از عشق تو دارم دیوونه میشم بعدش تو رفتی با اون حرومزاده جئون جانگ کوک
+:دهنتو ببند به چه جرعتی همچین حرفی دربارش میزنی
&:تو خفه شو تا کار دستت ندادم بگیرینش(داد بلند)
+:سریع اومدن از دستام گرفتن ی دستمال گذاشتن روی دهنم بیهوش شدم
از زبان جیمین
بیهوش گذاشتنش روی صندلی ماشینی ک من میشستم ب بادیگارد ها گفتم ک حرکت کنن هه حالا منتظرتم جئون . میسو رو بغل کردم نشوندمش روی پام همینجوری به صورتش ک چقد خوشگله این دختر زل زده بودم موهاشو ناز میکردم چشمم افتاد به لباش ک برق لب پررنگی زده بود و براق شده بود نتونستم خودم رو کنترل کنم و افتادم به جون لباش تا تونستم خوردم یکم لباش کبود شده بود ولی چقد لباش خوش مزه تر شده بود دلم براش تنگ شده بود سرشو دیگ گذاشتم روی سینم گذاشتم استراحت کنه
&:به اون جئون عوضی پیغام بدید ک دوست دخترشو گرفتیم ببینم چه گوهی میخواد بخوره
-:چشم ارباب(موقه کار اربابش بود جیمین برای شوگا)
راننده:رسیدیم ارباب
&:درو ماشینو باز کردن واسم میسو رو براید استایل بغل کردم بردمش گذاشتمش روی تختم روش رو هم کشیدم درو قفل کردم اومدم بیرون میدونم الان و عشق رقیبمو گروگان گرفتم باید به جای این شکنجه اش کنم ولی متاسفانه عشق رقیبم عشق منم هست نمیخواستم هیچوقت اینجوری بشه ولی دیگ شد
شرطا:۲۰ لایک
۳۰ کامنت
از زبان میسو
سریع رفتم پایین به هوای اینکه کوک اومده رفتم دیدم ک کل خدمتکار ها روی زمین افتادن و مردن رفتم توی حیاط ک دیدم همه ی بادیگارد ها هم مردن وایی خدایا یعنی چه اتفاقی افتاده همینجوری توی فکر بودم ک صدای آشنایی رو شنیدم
&:های بیبی گرلم
+:برگشتم دیدم ک جیمینه نه از اتفاقی ک میترسیدم سرم اومد ولی برای اینکه خودمو عادی جلوه بدم گفتم
+:تو اینجا چیکار میکنی؟
&:د نشد دیگ
رفتم نزدیکش بغلش کردم سرمو بردم توی گردنش مک میزدم هی هولم میداد ولی دید ک تکونی نمیخورم منتظر موند تا ولش کنم
+:برو گمشو کنار به چه جرعتی این کارو کردی؟
&:اینکه چیزی نیست قراره بیشتر از این بکنم(پوزخند)
+:توروخدا ولم کن جیمین دست از سرم بردار چرا نمیزاری زندگیمو بکنم هااا؟
&:تو چرا نمیفهمی ک من از عشق تو دارم دیوونه میشم بعدش تو رفتی با اون حرومزاده جئون جانگ کوک
+:دهنتو ببند به چه جرعتی همچین حرفی دربارش میزنی
&:تو خفه شو تا کار دستت ندادم بگیرینش(داد بلند)
+:سریع اومدن از دستام گرفتن ی دستمال گذاشتن روی دهنم بیهوش شدم
از زبان جیمین
بیهوش گذاشتنش روی صندلی ماشینی ک من میشستم ب بادیگارد ها گفتم ک حرکت کنن هه حالا منتظرتم جئون . میسو رو بغل کردم نشوندمش روی پام همینجوری به صورتش ک چقد خوشگله این دختر زل زده بودم موهاشو ناز میکردم چشمم افتاد به لباش ک برق لب پررنگی زده بود و براق شده بود نتونستم خودم رو کنترل کنم و افتادم به جون لباش تا تونستم خوردم یکم لباش کبود شده بود ولی چقد لباش خوش مزه تر شده بود دلم براش تنگ شده بود سرشو دیگ گذاشتم روی سینم گذاشتم استراحت کنه
&:به اون جئون عوضی پیغام بدید ک دوست دخترشو گرفتیم ببینم چه گوهی میخواد بخوره
-:چشم ارباب(موقه کار اربابش بود جیمین برای شوگا)
راننده:رسیدیم ارباب
&:درو ماشینو باز کردن واسم میسو رو براید استایل بغل کردم بردمش گذاشتمش روی تختم روش رو هم کشیدم درو قفل کردم اومدم بیرون میدونم الان و عشق رقیبمو گروگان گرفتم باید به جای این شکنجه اش کنم ولی متاسفانه عشق رقیبم عشق منم هست نمیخواستم هیچوقت اینجوری بشه ولی دیگ شد
شرطا:۲۰ لایک
۳۰ کامنت
۱۹.۸k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.