کوئین مافیا پارت12
داشتیم با بگه ها حرف میزدیم دیدم بچه ها(منظورش هیونجین، سوهو، سوآ، سوجون، سوجینه) بودن اومدن پیشمون
هیونجین: اسکلای احمق یه ساعته مارو الاف خودتون کردین
هانا: اولا علیک سلام منم خوبم دومن امشب میخوایم بریم بار میاین؟
سوهو: وایییارع یه هفتع میشه نرفتیم بار
سوک یون: ببینم شماها فامیلی چیزی هستید؟
سوآ: نا چطور؟
سوک یون: اخه همیشه باهمین
سوجون: اخه اسکول حتما باید فامیل باشیم؟
سوک یون: اولا خودتی، دومن ممکنه
هانا: نع ما با چند نفر دیگه یه اکیپیم همیشه باهمیم
سوک یون: واقعا
بعد یونا و رزی اومدن
سوآ: اا بچه ها ایشون کین؟
مینهو: دانشجوی جدیده
یونا: ااا کیم یونا هستم خوشبختم
همه: ماهم همینطور
خلاصه همه با یونا اشنا شدن داشتیم حرف میزدیم که زنگ خورد بچه ها سریع رفتنن سمت کلاس خودشون قرار شد ساعت8بریم بار
بعد ووبین گف
ووبین: بچه ها این زنگ ورزشه بریم تو سالن
همه: اوکی
هانا: خب دبگه حالا بیاین گمشین بریم سالن
مینهو: میمیری عینه ادم حرف بزنی؟
هانا: نمیتونم چون من ادم نیستم، فرشته ام
مینهو: خدااااا، باشع بابا تسلیم، پاشین بریم سالن
همه باهم رفتیم من و یونا و مینا و رزی و جوکیونگ؟ رفتیم رختکن لباسامون رو عوض کردیم یه لباس مخصوص ورزش بود که پوشیدنش اجباری بود خیلی بدن نما بود نمیدونم کدو منحرفی طراحیش کرده ولی من نپوشیدمش اون لباسی که وقتی با یونا رفتیم بازار خریدم رو اوورده بودن برا ورزشم ولی بقیه لباس فرم ورزش رو پوشیده بودن، باهم رفتیم سالن مربی هنوز نیومده بود کع باز سروکله ی مینسو پیدا شد
مینسو: هانا مربی گیر میده، برو لباس فرم ورزش بپوش
هانا: به تو چه
مینسو: اخه فک کردی مربی میزاره با اینا ورزش کنی؟ 😏
هانا: مهم نیس
مینسو: وایی ببین یه جوجه روسی یه دیگه هم داریم، وایی گقد حال میده جفتتون رو انقد بزنم که صورتتون کبودشه اوفف
هانا: عجب خوابی دیدی ولی خواب زن برعکسه😏
مینسو: میبینیم😡
هانا: یه تاره مو از سر دوستام کم شه بلایی سرت میارم تو خوابت هم ندیده باشی،
مینسو: با بقیه کار ندارم با این جوجه جدید کار دارم
هانا: من هشدار لازم رو دادم اگه چیزی بشه خونت پای خودته
هانا: حالاهم گمشو اونور راهو عینه چی گرفتی، بعد مینسو رفت اونور مربی اومد بعد حضور غیاب گف
مربی: هانا، لباست رو عوض کن فرم ورزش بپوش
هانا: با اینا راحتم
مربی: ولی اجباره
هانا: موندم کدوم منحرفی اینجوری یه لباس ورزش رو درس کرده(همه جر خوردن از خنده)
مربی: چرا نقد لجبازی
هانا:نمد والا(همه زدن زیر خنده)
هانا: مربی نظرت چیه ورزش رو شرو کنیم وقتتون الکی داره هدر میره، ورزش رو شروع کردیم بعد یه ساعت تموم شد رفتم رختکن لباسام رو عوض کردم اومدم بیرون دیدم یونا و جوکیونگ نشستن هنوز لباس عوض نکردن
هانا: هویییی مگه مرض دارید لباساتون رو عوض نمیکنید؟
جوکیونگ: اهاا راس میگی یونا بیا بریم لباسامون رو عوض کنیم
یونا: همینجا باش تابیایم
هانا: اوکی فقط زود بیاین
اونا زفتن منم نشستم رو زمین بعد فیلیکس ، سویون، سوک یون، مینهو، اومدن پیشم نشستن
مینهو: چرا نشستی رو زمین؟
هانا: نشستم تا جوکیونگ و یونا بیان
اسلاید1فرم ورزش دخترا
اسلاید 2فرم ورزش پسرا
اسلاید 3لباس ورزش هانا
هیونجین: اسکلای احمق یه ساعته مارو الاف خودتون کردین
هانا: اولا علیک سلام منم خوبم دومن امشب میخوایم بریم بار میاین؟
سوهو: وایییارع یه هفتع میشه نرفتیم بار
سوک یون: ببینم شماها فامیلی چیزی هستید؟
سوآ: نا چطور؟
سوک یون: اخه همیشه باهمین
سوجون: اخه اسکول حتما باید فامیل باشیم؟
سوک یون: اولا خودتی، دومن ممکنه
هانا: نع ما با چند نفر دیگه یه اکیپیم همیشه باهمیم
سوک یون: واقعا
بعد یونا و رزی اومدن
سوآ: اا بچه ها ایشون کین؟
مینهو: دانشجوی جدیده
یونا: ااا کیم یونا هستم خوشبختم
همه: ماهم همینطور
خلاصه همه با یونا اشنا شدن داشتیم حرف میزدیم که زنگ خورد بچه ها سریع رفتنن سمت کلاس خودشون قرار شد ساعت8بریم بار
بعد ووبین گف
ووبین: بچه ها این زنگ ورزشه بریم تو سالن
همه: اوکی
هانا: خب دبگه حالا بیاین گمشین بریم سالن
مینهو: میمیری عینه ادم حرف بزنی؟
هانا: نمیتونم چون من ادم نیستم، فرشته ام
مینهو: خدااااا، باشع بابا تسلیم، پاشین بریم سالن
همه باهم رفتیم من و یونا و مینا و رزی و جوکیونگ؟ رفتیم رختکن لباسامون رو عوض کردیم یه لباس مخصوص ورزش بود که پوشیدنش اجباری بود خیلی بدن نما بود نمیدونم کدو منحرفی طراحیش کرده ولی من نپوشیدمش اون لباسی که وقتی با یونا رفتیم بازار خریدم رو اوورده بودن برا ورزشم ولی بقیه لباس فرم ورزش رو پوشیده بودن، باهم رفتیم سالن مربی هنوز نیومده بود کع باز سروکله ی مینسو پیدا شد
مینسو: هانا مربی گیر میده، برو لباس فرم ورزش بپوش
هانا: به تو چه
مینسو: اخه فک کردی مربی میزاره با اینا ورزش کنی؟ 😏
هانا: مهم نیس
مینسو: وایی ببین یه جوجه روسی یه دیگه هم داریم، وایی گقد حال میده جفتتون رو انقد بزنم که صورتتون کبودشه اوفف
هانا: عجب خوابی دیدی ولی خواب زن برعکسه😏
مینسو: میبینیم😡
هانا: یه تاره مو از سر دوستام کم شه بلایی سرت میارم تو خوابت هم ندیده باشی،
مینسو: با بقیه کار ندارم با این جوجه جدید کار دارم
هانا: من هشدار لازم رو دادم اگه چیزی بشه خونت پای خودته
هانا: حالاهم گمشو اونور راهو عینه چی گرفتی، بعد مینسو رفت اونور مربی اومد بعد حضور غیاب گف
مربی: هانا، لباست رو عوض کن فرم ورزش بپوش
هانا: با اینا راحتم
مربی: ولی اجباره
هانا: موندم کدوم منحرفی اینجوری یه لباس ورزش رو درس کرده(همه جر خوردن از خنده)
مربی: چرا نقد لجبازی
هانا:نمد والا(همه زدن زیر خنده)
هانا: مربی نظرت چیه ورزش رو شرو کنیم وقتتون الکی داره هدر میره، ورزش رو شروع کردیم بعد یه ساعت تموم شد رفتم رختکن لباسام رو عوض کردم اومدم بیرون دیدم یونا و جوکیونگ نشستن هنوز لباس عوض نکردن
هانا: هویییی مگه مرض دارید لباساتون رو عوض نمیکنید؟
جوکیونگ: اهاا راس میگی یونا بیا بریم لباسامون رو عوض کنیم
یونا: همینجا باش تابیایم
هانا: اوکی فقط زود بیاین
اونا زفتن منم نشستم رو زمین بعد فیلیکس ، سویون، سوک یون، مینهو، اومدن پیشم نشستن
مینهو: چرا نشستی رو زمین؟
هانا: نشستم تا جوکیونگ و یونا بیان
اسلاید1فرم ورزش دخترا
اسلاید 2فرم ورزش پسرا
اسلاید 3لباس ورزش هانا
۲۰.۰k
۰۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.