love or friend
love or friend
part38
گووان: ا/ت بیا
ا/ت: بله
گووان: اومدی این طبقه که
ا/ت: مهم نیست
گووان: کی میخواد قبولت کنه؟
ا/ت:منو جیهو یه مدیری داریم تعجب کردم تهیونگ بخاطر من جیهو هم سطحم گذاشت
گووان: بیا بریم یه جا بشینیم
ا/ت: باشه
گووان: منم تعجب کردم که تو اومدی اینجا اگه میخوای تا با تهیونگ صحبت کنم قبولت کنه
ا/ت: نه من دلم میخواد خودم قبول شم نه اینکه قبولم کنن
گووان: هرکسیو گفته بودم الان قبول میکرد ولی ا/ت تو با اینکه تهیونگ رئیس اینجاست مشکل نداری؟
ا/ت: اگه بگم نه دروغ گفتم خب راستش یه جوری میشم تموم گذشتم میاد جلو چشمم ولی خب من کاری به او ندارم زیاد نزدیک هم نیستیم و اینکه او خودش دوس دختر داره
گووان: از کجا میدونی شاید با میرا کات کرده باشه؟
ا/ت: نه من مطمئنم هنوز با میراس منم میخوام یه جور نشون بدم دوس پسر دارم که نگه من ضعیفم و نتونستن او فراموش کنم
گووان: فراموش نکردی؟
ا/ت: خب فراموشش کردم ولی باز دیدمش یه جوری شدم
گووان: دلت میخواد دوباره باهم باشید
ا/ت: یه جورایی اره ولی نه نمیخوام دیگه هیچوقت اون روز یادم نمیره چطور خودشو میرا کنارم زدن
گووان: فکرشو نکن
ا/ت: وقتی توهم میبینم یادم به تهیونگ میفته چون تو دیگه دوستشی
گووان: میخوای با من حرف نزنی؟
ا/ت: نه شوخی کردم من هیچوقت نمیتونم تو سوهیون کنار بزنم
تهیونگ: اینجا چیکار میکنید
ا/ت: ببخشید
تهیونگ: برگرد سر کارت
برگشتم سرکارم
جیهو: من گفتم میترسیدم من قبول بشم تو قبول نشی ناراحت بشی به فکرت بودم
ا/ت: لازم نیست به فکر من باشی به فکر خودت باش
#فیک
#سناریو
part38
گووان: ا/ت بیا
ا/ت: بله
گووان: اومدی این طبقه که
ا/ت: مهم نیست
گووان: کی میخواد قبولت کنه؟
ا/ت:منو جیهو یه مدیری داریم تعجب کردم تهیونگ بخاطر من جیهو هم سطحم گذاشت
گووان: بیا بریم یه جا بشینیم
ا/ت: باشه
گووان: منم تعجب کردم که تو اومدی اینجا اگه میخوای تا با تهیونگ صحبت کنم قبولت کنه
ا/ت: نه من دلم میخواد خودم قبول شم نه اینکه قبولم کنن
گووان: هرکسیو گفته بودم الان قبول میکرد ولی ا/ت تو با اینکه تهیونگ رئیس اینجاست مشکل نداری؟
ا/ت: اگه بگم نه دروغ گفتم خب راستش یه جوری میشم تموم گذشتم میاد جلو چشمم ولی خب من کاری به او ندارم زیاد نزدیک هم نیستیم و اینکه او خودش دوس دختر داره
گووان: از کجا میدونی شاید با میرا کات کرده باشه؟
ا/ت: نه من مطمئنم هنوز با میراس منم میخوام یه جور نشون بدم دوس پسر دارم که نگه من ضعیفم و نتونستن او فراموش کنم
گووان: فراموش نکردی؟
ا/ت: خب فراموشش کردم ولی باز دیدمش یه جوری شدم
گووان: دلت میخواد دوباره باهم باشید
ا/ت: یه جورایی اره ولی نه نمیخوام دیگه هیچوقت اون روز یادم نمیره چطور خودشو میرا کنارم زدن
گووان: فکرشو نکن
ا/ت: وقتی توهم میبینم یادم به تهیونگ میفته چون تو دیگه دوستشی
گووان: میخوای با من حرف نزنی؟
ا/ت: نه شوخی کردم من هیچوقت نمیتونم تو سوهیون کنار بزنم
تهیونگ: اینجا چیکار میکنید
ا/ت: ببخشید
تهیونگ: برگرد سر کارت
برگشتم سرکارم
جیهو: من گفتم میترسیدم من قبول بشم تو قبول نشی ناراحت بشی به فکرت بودم
ا/ت: لازم نیست به فکر من باشی به فکر خودت باش
#فیک
#سناریو
۲۲.۳k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.