♥
♥
از خواب بیدار شدم وای خدااا چقدر خستم
گوشیمو برداشتم رفتم کارامو انجام دادم بعدش رفتم پیش تهیونگ
ته: سلام صبحت بخیر
ات: سلام همچنین اقا داماد
ته:داماد
ات: خب برام از عروس بگو
ته: دیشبو میگی
ات:اره بگو بگو
ته:رفتم بار پیش عموهات یه....دختری رو دیدم پشت صندق خیلی خوشگل بود......{برگشت به اون موقع}
♣
ته: سلام
نایون : سلام اقای.....
ته: تهیونگ...کیم تهیونگ
نایون: بفرمایید سمت چپ اتاق دوم اقای جیمین منتظرتون هستن
« چون حرفاشون مهم بود توی جمع حرف نمیزدن توی اتاق جمع میشدن حرف میزدن»
ج: سلام تهیونگ
ته:اون دختر
کوک:دلتو برده
ته:نه خوشگله فقط
جیهوپ: فقط
ته:خب صداشم خوب بود....من واسه این کار نیومدم اینجا مسئله
اون پسره سوهون چی شد
جیهوپ: هیچی فرستادیمش آمریکا بره پیش نامجون جین شوگا
ته:خوبه
جیمین:پیداش کردن یا نه
ته: چی رو
جیمین : پولا رو
کوک: اره نامجون ردشو زد بود پولایی که ازما دزدیده شده رو پیدا کردن
جیهوپ: حالا فقط مونده کار اون پسر سوهون
جیمین :چه کاری
جیهوپ: هیچی اون عوضی رو بکشه
کوک: خب بسلامتی تهیونگ
ته:چرا من
کوک:هیچی همینطوری گغتم
جیمین:خخخ
جیهوپ: بسلامتی هممون
زمان برگشت
نایون:اقای تهیونگ
ته:بله
نایون:کیفتون مونده بود روی میز
ته:ممنونم
نایون:خدافز (رفت)
ته: سوار شو برسونمت
ن: ممنون خودم می....
ته: این اطراف ادمای خوبی نیستن بشین
ن:ممنون (نشست)
بوی خوشش دیوونم میکرد
ته :خانم....
ن:نایون... هو نایون
ته:منم که میشناسی
ن:بله
ته: ازدواج...کردی (استرسی)
ن: بله(تعجب)
ته: معذرت میخوام سوال شخصی پرسیدم
ن:نه نه...خب من ازدواج نکردم از مادرم نگه داری میکنم اون الزایمر
داره
ته: امیدوارم خوب بشه
ن: ممنون
ته: (لبخند)
چند دقیقه بعد
ن: ممنون همینجا پیاده میشم
ته:...
ن:خیلی ممنونم اقای تهیونگ خدافز
ته:مراقب خودتون باشید خدافز
از خواب بیدار شدم وای خدااا چقدر خستم
گوشیمو برداشتم رفتم کارامو انجام دادم بعدش رفتم پیش تهیونگ
ته: سلام صبحت بخیر
ات: سلام همچنین اقا داماد
ته:داماد
ات: خب برام از عروس بگو
ته: دیشبو میگی
ات:اره بگو بگو
ته:رفتم بار پیش عموهات یه....دختری رو دیدم پشت صندق خیلی خوشگل بود......{برگشت به اون موقع}
♣
ته: سلام
نایون : سلام اقای.....
ته: تهیونگ...کیم تهیونگ
نایون: بفرمایید سمت چپ اتاق دوم اقای جیمین منتظرتون هستن
« چون حرفاشون مهم بود توی جمع حرف نمیزدن توی اتاق جمع میشدن حرف میزدن»
ج: سلام تهیونگ
ته:اون دختر
کوک:دلتو برده
ته:نه خوشگله فقط
جیهوپ: فقط
ته:خب صداشم خوب بود....من واسه این کار نیومدم اینجا مسئله
اون پسره سوهون چی شد
جیهوپ: هیچی فرستادیمش آمریکا بره پیش نامجون جین شوگا
ته:خوبه
جیمین:پیداش کردن یا نه
ته: چی رو
جیمین : پولا رو
کوک: اره نامجون ردشو زد بود پولایی که ازما دزدیده شده رو پیدا کردن
جیهوپ: حالا فقط مونده کار اون پسر سوهون
جیمین :چه کاری
جیهوپ: هیچی اون عوضی رو بکشه
کوک: خب بسلامتی تهیونگ
ته:چرا من
کوک:هیچی همینطوری گغتم
جیمین:خخخ
جیهوپ: بسلامتی هممون
زمان برگشت
نایون:اقای تهیونگ
ته:بله
نایون:کیفتون مونده بود روی میز
ته:ممنونم
نایون:خدافز (رفت)
ته: سوار شو برسونمت
ن: ممنون خودم می....
ته: این اطراف ادمای خوبی نیستن بشین
ن:ممنون (نشست)
بوی خوشش دیوونم میکرد
ته :خانم....
ن:نایون... هو نایون
ته:منم که میشناسی
ن:بله
ته: ازدواج...کردی (استرسی)
ن: بله(تعجب)
ته: معذرت میخوام سوال شخصی پرسیدم
ن:نه نه...خب من ازدواج نکردم از مادرم نگه داری میکنم اون الزایمر
داره
ته: امیدوارم خوب بشه
ن: ممنون
ته: (لبخند)
چند دقیقه بعد
ن: ممنون همینجا پیاده میشم
ته:...
ن:خیلی ممنونم اقای تهیونگ خدافز
ته:مراقب خودتون باشید خدافز
۹.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.