فیک جونگ کوک پارت ۱۱
پارت 11
💜🙂 رویای ا/ت 🙂💜
ا/ت : بریم
بلند شدم و رفتم تو آشپزخونه و کوک نشست رو میز و گفت اولین صبحونه مون رو بخوریم باهم🙂🤩
منم لبخندی زدم که بعدش یه دردی رو زیر دلم احساس کردم
ا/ت : آهههه
کوک : چیشده ا/ت؟
ا/ت : زیر دلم یهو درد گرفت😟
کوک : بریم دکتر ؟
ا/ت : نه لازم نیست
کوک : بیا دنبالم بریم تو اتاق
ا/ت : نمیتونم راه برم😩
کوک : باشه
داستان از دید کوک :
بغلش کردم و بردمش توی اتاق و بعدش هم درازش کردم رو تخت و زیر دلش رو به آرومی ماساژ دادم تا خوب شه اما..
❌کوک : ا/ت !
ا/ت : جانم؟
کوک : چرا هروقت میبینمت تحریک میشم🧐😈
ا/ت : وای کوک شروع نکن بخاطر کار دیشبت من اینجوری شدم😟
کوک : خب یه کوچولو شیطونی بکنیم؟ فقط یه کوچولو؟🥺
ا/ت : کوک لطفا آیییییییی
کوک : چیشد یهو؟؟؟
ا/ت : آههههه
کوک : ا/ت بیا بریم دکتر
ا/ت : نه نه خوب میشم آه
.
.
.
.
کوک ، به حرفش گوش ندادم بلند شدم لباسام رو عوض کردم لباس های اونم عوض کردم و بغلش کردم و بردمش توی ماشین نشوندمش...
ا/ت : کوک نیازی نیس..
کوک : هیسسس هیچی نگو 🙂 سلامتی ت مهمتره
نویسنده / مزاحم : کوک ا/ت رو برد دکتر ، دکتر گفت بخاطر اینکه اولین بارش بود که ..... داشت بخاطر همین الان درد داره ولی مشکل خواصی نیست ...
.
دکتر : من براتون یه سرم مینویسم که حتما باید بزنید
کوک : ممنون آقای دکتر🙂
از درمانگاه خارج شدید
ا/ت : کوک سرم رو نخر
کوک : چرا؟!!؛
ا/ت : نیازی نیست 🥲
کوک : مگه به حرف توعه؟
ا/ت : راستش من ...
کوک : تو چی ؟
ا/ت : من از سرم میترسم🥲🥺
کوک : 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 واییی جرررررررر مگه نی نی هستی ؟ من پیشتم از هیچی نترس خخخخخخخخخخخخخخ
ا/ت : کوک نخند واقعا میترسم🥲
کوک : باشه پس همینجا وایسا
ا/ت : کجا میری کوک . کوک.کوکککککککک
داستان از دید ا/ت :
کوک وقتی برگشت به عالمه شکلات 🍫 همراهش بود🤩
خیلی خوشحال شدم
ولی گفت اگر سرم رو نزنم بهم نمیدشون🥲منم گفتم پس نمیزنم
کوک : ا/ت یه بار بهم اعتماد کن بیا بریم اینو بزن و بعد همه ی اینا مال تو میشه
ا/ت : باشه
.
ادامه.....
کوک منو برد پیش پرستار من با بغض به چشمای کوک نگاه میکردم
اونم فقط میخندید😂😟🥺پرستار گفت آماده باشید
کوک دستم رو گرفت و سرم رو روی سینش گذاشت🥲
۱۰ دقیقه بعد ....
بعد کوک گفت خب بریم!!!!
ا/ت : تموم شد؟؟؟؟؟؟
کوک : آره
ا/ت : شوخی که نمیکنی؟
کوک : خودت برگرد نگاه کن تموم شد
ا/ت : اینکه درد نداشت!
کوک : بهت گفتم😂حالا همه این شکلات 🍫 ها مال تو میشه
ا/ت : واییی مرسیییی🤩🤩🤩😍😍
نویسنده / مزاحم همیشگی :
دستانم به چوخ رف🤣🤣🥲🥲🥲
ا/ت : کوک خیلی دوست دارم
کوک : ........تو کف بمونید تا پارت بعدی😈
ادامه دارد..........
💜🙂 رویای ا/ت 🙂💜
ا/ت : بریم
بلند شدم و رفتم تو آشپزخونه و کوک نشست رو میز و گفت اولین صبحونه مون رو بخوریم باهم🙂🤩
منم لبخندی زدم که بعدش یه دردی رو زیر دلم احساس کردم
ا/ت : آهههه
کوک : چیشده ا/ت؟
ا/ت : زیر دلم یهو درد گرفت😟
کوک : بریم دکتر ؟
ا/ت : نه لازم نیست
کوک : بیا دنبالم بریم تو اتاق
ا/ت : نمیتونم راه برم😩
کوک : باشه
داستان از دید کوک :
بغلش کردم و بردمش توی اتاق و بعدش هم درازش کردم رو تخت و زیر دلش رو به آرومی ماساژ دادم تا خوب شه اما..
❌کوک : ا/ت !
ا/ت : جانم؟
کوک : چرا هروقت میبینمت تحریک میشم🧐😈
ا/ت : وای کوک شروع نکن بخاطر کار دیشبت من اینجوری شدم😟
کوک : خب یه کوچولو شیطونی بکنیم؟ فقط یه کوچولو؟🥺
ا/ت : کوک لطفا آیییییییی
کوک : چیشد یهو؟؟؟
ا/ت : آههههه
کوک : ا/ت بیا بریم دکتر
ا/ت : نه نه خوب میشم آه
.
.
.
.
کوک ، به حرفش گوش ندادم بلند شدم لباسام رو عوض کردم لباس های اونم عوض کردم و بغلش کردم و بردمش توی ماشین نشوندمش...
ا/ت : کوک نیازی نیس..
کوک : هیسسس هیچی نگو 🙂 سلامتی ت مهمتره
نویسنده / مزاحم : کوک ا/ت رو برد دکتر ، دکتر گفت بخاطر اینکه اولین بارش بود که ..... داشت بخاطر همین الان درد داره ولی مشکل خواصی نیست ...
.
دکتر : من براتون یه سرم مینویسم که حتما باید بزنید
کوک : ممنون آقای دکتر🙂
از درمانگاه خارج شدید
ا/ت : کوک سرم رو نخر
کوک : چرا؟!!؛
ا/ت : نیازی نیست 🥲
کوک : مگه به حرف توعه؟
ا/ت : راستش من ...
کوک : تو چی ؟
ا/ت : من از سرم میترسم🥲🥺
کوک : 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 واییی جرررررررر مگه نی نی هستی ؟ من پیشتم از هیچی نترس خخخخخخخخخخخخخخ
ا/ت : کوک نخند واقعا میترسم🥲
کوک : باشه پس همینجا وایسا
ا/ت : کجا میری کوک . کوک.کوکککککککک
داستان از دید ا/ت :
کوک وقتی برگشت به عالمه شکلات 🍫 همراهش بود🤩
خیلی خوشحال شدم
ولی گفت اگر سرم رو نزنم بهم نمیدشون🥲منم گفتم پس نمیزنم
کوک : ا/ت یه بار بهم اعتماد کن بیا بریم اینو بزن و بعد همه ی اینا مال تو میشه
ا/ت : باشه
.
ادامه.....
کوک منو برد پیش پرستار من با بغض به چشمای کوک نگاه میکردم
اونم فقط میخندید😂😟🥺پرستار گفت آماده باشید
کوک دستم رو گرفت و سرم رو روی سینش گذاشت🥲
۱۰ دقیقه بعد ....
بعد کوک گفت خب بریم!!!!
ا/ت : تموم شد؟؟؟؟؟؟
کوک : آره
ا/ت : شوخی که نمیکنی؟
کوک : خودت برگرد نگاه کن تموم شد
ا/ت : اینکه درد نداشت!
کوک : بهت گفتم😂حالا همه این شکلات 🍫 ها مال تو میشه
ا/ت : واییی مرسیییی🤩🤩🤩😍😍
نویسنده / مزاحم همیشگی :
دستانم به چوخ رف🤣🤣🥲🥲🥲
ا/ت : کوک خیلی دوست دارم
کوک : ........تو کف بمونید تا پارت بعدی😈
ادامه دارد..........
۳۵۹.۳k
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.