پارت¹⁵
پارت¹⁵
♡بفرمایید
+ات...
×عع دادا اومدی بیا که من اینجا غریبم
اومد تو اما وقتی میرفت چشمش به من افتاد
شرمنده نگاهم کرد چشاش رنگ غم گرفته بود با حرفی که زدم انگار.
درو بستم و رفتم تو. استایلش خیلی خوب بود
یه هودی قرمز با شلوار مشکی کارگو که بندش رو از ته پا کشیده بود و جمع شده بود. کتونی های سفید
موهاش رو ریخته بود رو پیشونیش. دستبند چرمی که روش اسمش نوشته شده بود. یه ساعت هم دست چپش انداخته بود. دستبند رو بالاتر از ساعت بسته بود
رفتم پیش بچه ها که دیدم بساط خنده اشون به راه
چاه یون که داشت از خنده میمیرد منم رفتم نشستم رو مبل بنفش رنگ تکی.
خو مدل خونه اینجوریه که: وقتی در باز میشه یه راه رو داره که بعد از راه رو خونه حالش پیدا میشه.
به صورت L مبل های بنفش و سفید رو چیده بودیم که روی کوسن هاش رگه های طلایی داشت.
یه فرش کوچیک گرد که اونم سفید و پشمالو بود.
روی میز که گل های رز سفید گذاشته بودم
خونه کاغذ دیواریه سفید داشت که گل های بزرگ و کوچیک طلایی داشت. یه تابلوی منظره آبشار بود
پنجره ایی که کل دیوار آخر خونه رو گرفته بود
پرده های حریر سفید زده بود اونم روش پروانه بنفش داشت. یه اتاق داشت که ست اونجا کلا صورتی بود.
یه خرس که ارباب برام گرفته بود رو گذاشته بودم گوشه اتاق. تو اتاق یه سرویس حموم و بهداشتی بود.
تو حال هم یدونه سرویس بود البته. خو بریم سراغ آشپزخونه.
کف خونه سرامیک های سفید بود.
آشپزخونه کوچیک و نقلی بود. دیه حال توصیف نداروم
رفتم تو آشپزخونه و کیکی که پخته بودم رو همراه با قهوه آوردم.
اووو دیدید چی یادم رفت استایلم. موهامو
فر کرده بودم و آبشاری بسته بودم. تا گودی کمرم موهام میرسید. یه خط چشم و رژ کالباسی مات هم زده بودم. لباسمم نیم تنه ایی بود که از پشت کلا لخت و بود کمرم معلوم بود فق از قسمت گردنم به پشت یه
بند میخورد که گره اش زده بود.
یه شلوارک لی که بلندیش تا وسط رونم میرسید پوشیده بودم. جنس پارچه لباسم نازک بود.
یه پابند طلایی بسته بودم. ناخن های دست و پام رو قرمز لاک زده بود اما نه قرمز جیغ قرمز مات.
روش نقطه های سفید ریز داشت
خو دیه بسه تونه دیه قورت دادین منو تو ذهنتون
کیک و قهوه رو گذاشتم رو میز
شروع کردن به میل کردن به به چه چه یانگ سو راه
افتاد
×ات اصن من نونم تو روغن با تو وجود تو
لبخندی زدم که جئون مغرور بد اخلاق گف
+چرا
×چون که...
♡بفرمایید
+ات...
×عع دادا اومدی بیا که من اینجا غریبم
اومد تو اما وقتی میرفت چشمش به من افتاد
شرمنده نگاهم کرد چشاش رنگ غم گرفته بود با حرفی که زدم انگار.
درو بستم و رفتم تو. استایلش خیلی خوب بود
یه هودی قرمز با شلوار مشکی کارگو که بندش رو از ته پا کشیده بود و جمع شده بود. کتونی های سفید
موهاش رو ریخته بود رو پیشونیش. دستبند چرمی که روش اسمش نوشته شده بود. یه ساعت هم دست چپش انداخته بود. دستبند رو بالاتر از ساعت بسته بود
رفتم پیش بچه ها که دیدم بساط خنده اشون به راه
چاه یون که داشت از خنده میمیرد منم رفتم نشستم رو مبل بنفش رنگ تکی.
خو مدل خونه اینجوریه که: وقتی در باز میشه یه راه رو داره که بعد از راه رو خونه حالش پیدا میشه.
به صورت L مبل های بنفش و سفید رو چیده بودیم که روی کوسن هاش رگه های طلایی داشت.
یه فرش کوچیک گرد که اونم سفید و پشمالو بود.
روی میز که گل های رز سفید گذاشته بودم
خونه کاغذ دیواریه سفید داشت که گل های بزرگ و کوچیک طلایی داشت. یه تابلوی منظره آبشار بود
پنجره ایی که کل دیوار آخر خونه رو گرفته بود
پرده های حریر سفید زده بود اونم روش پروانه بنفش داشت. یه اتاق داشت که ست اونجا کلا صورتی بود.
یه خرس که ارباب برام گرفته بود رو گذاشته بودم گوشه اتاق. تو اتاق یه سرویس حموم و بهداشتی بود.
تو حال هم یدونه سرویس بود البته. خو بریم سراغ آشپزخونه.
کف خونه سرامیک های سفید بود.
آشپزخونه کوچیک و نقلی بود. دیه حال توصیف نداروم
رفتم تو آشپزخونه و کیکی که پخته بودم رو همراه با قهوه آوردم.
اووو دیدید چی یادم رفت استایلم. موهامو
فر کرده بودم و آبشاری بسته بودم. تا گودی کمرم موهام میرسید. یه خط چشم و رژ کالباسی مات هم زده بودم. لباسمم نیم تنه ایی بود که از پشت کلا لخت و بود کمرم معلوم بود فق از قسمت گردنم به پشت یه
بند میخورد که گره اش زده بود.
یه شلوارک لی که بلندیش تا وسط رونم میرسید پوشیده بودم. جنس پارچه لباسم نازک بود.
یه پابند طلایی بسته بودم. ناخن های دست و پام رو قرمز لاک زده بود اما نه قرمز جیغ قرمز مات.
روش نقطه های سفید ریز داشت
خو دیه بسه تونه دیه قورت دادین منو تو ذهنتون
کیک و قهوه رو گذاشتم رو میز
شروع کردن به میل کردن به به چه چه یانگ سو راه
افتاد
×ات اصن من نونم تو روغن با تو وجود تو
لبخندی زدم که جئون مغرور بد اخلاق گف
+چرا
×چون که...
۱۰.۶k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.