یه مافیا نباید عاشق شه ولی....

یه مافیا نباید عاشق شه ولی....

×فقط فقط یه خانومی دلمو برده که الانم پیشمه

حس نمیکنی یخورده خری

×نه

هعیی....من میخوام بخوابم

×بخواب

ویو ات:دراز کشیدمو سرمو روش بازوهاش گذاشتم و خواستم بخوابم و یه شب یه خواب راحت داشته باشم باورم نمیشد که باهم خوابی رو می‌دیدیم میخواستم اینبار راحت بخوابم به هیچی فکر نکنم راحت چشمامو ببندم.

ویو جیمین:خوابش برده بود منم دلم نیومد دستامو از زیر سرش بردارم یه طوری خوابیده بود که انگار صد ساله نخوابیده همراهش خوابیدم و از پشت بغلش کردم و رفتم تو رویای خواب

***
هی بابایی قبول نیست نمیشد منو بگیری

×الان که گرفتمت

سوهو:الان میخورتمون بدو آجی

جسی:داداشی الان میوفتم زمین خیسه

سوهو:دستمو بگیر نیوفتی

×بهتر نیست بیدار شیم؟

نه نمیخوام میخوام ببینمشون خیلی بزرگ شدن

×ولی الان بیبی چکو میاره ها

پاشدم(از خواب پاشد)

×چه عجب بیدار شدی

تو هم دیدیشون چه گنده شدن

×اوهوم ولی آلات لوسی میاد برو پیشش