عشق مغرور پارت ۱۳
ادیت خودمه😐✌
من: ول کن خواهش میکنم.
ته : نه نمیشه . تو مال منی.
من: وادفاخخ😐😐 چی گفتی؟؟
ته: اوو خدایا چی گفتم حالا چی جوابشو بدم؟؟😓 هیچی از دهنم بیرون اومد.
من: دهنت غلط میکنه از این غلطا بکنه.
ته: هااااا. الان بهت نشون میدم.
من: بسم الله الرحمن الرحیم. خدا معلوم نیس میخواد چیکار کنه. خدا خودت رحم کم💔 منو برد تو ماشین و با سرعت آخر روند. وای خدا حالت تهوع گرفتم. دید داره حالم بد میشه ماشین و وایسوند و پنجره ها رو باز کرد.
میخواستم فرار کنم ولی کل ماشین قفل بود هم درش هم کمربندش . وای از این افتضاح تر نمیشه. بعدش اومد جلو .
من: هی هی هی برو عقب . بی تربیت. برو عقب میگم.😐💔
ته: کی بی تربیته؟ 😐😑
من: معلومه شما.😏
ته: بت حالی میکنم . من: تو ذهنم: هااا یاااا داره چیکار میکنه. چرا کمر بندو باز کرد ها. من: داری چه گوهی حواله اون ذهن یونجه ت میکنی ؟؟ ته : الان نشونت میدم . کمر بندشو باز کردم و پرتش کردم صندلی عقب. خودمم رفتم روش چه قد سفید بود . (نویسنده: داره رون پاشو میگه بچم رون پای ا.ت یا همون شما خیلی خودنمایی میکنه رو میگه😐😐💔🔪🔪) اه واقعا ادمو تحریک میکنه . لعنتی خیلی تحریکم کرده . تا حالا هیچ دختری با اون همه نازا و اینکه همیشه لباسهای خیلی بازی میپوشیدن تحریکم نکرده بود .ولی ا.ت بدجور تحریکم کرده. خیلی بهش نیاز دارم . دیگه نمیتونم. لبامو رو لباش گذاشتم لباش طعم توت فرنگی شیرین میداد و خیلی گرم بود . با ولع میبوسیدمش . مک های محکمی به لباش میزدم . اما خودش همکاری نمیکرد. باید کاری کنم که همکاری کنه. خیلی تکون میخورد تا نبوسمش ولی استاد تهیونگ بوسیدش .
از دید ا.ت (یعنی شما یا ت )
داره چیکار میکنه . کمربندو باز کرد و پرتم کرد صندلی عقب . خودشم اومد روم نشست . وات؟؟ این چشه؟؟ مرض دار.(توهین نیس برای بار ۱۰۰۰۰۰۰) میخواستم حرف بزنم که محکم لباشو روی لبام گذاشت و مک های محکمی به لبام میزد. اصلا هم کاری نمیکردم و هی زیر دستش تکون میخوردم.
پایان دید ا.ت خانوم .
ته: اه وایسا.
من: ته نگا اگه تحریک شدی واقعا برات متاسفم. بدبخت منحرف منجمد مستطیلی .
پایان پارت ۱۳
تا پارت بعد بای بای . لایک و کامنت یادتون نره دوستون دارم به فاصله ی ایران تا کره 🌸🌸❤❤😗😗
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین
من: ول کن خواهش میکنم.
ته : نه نمیشه . تو مال منی.
من: وادفاخخ😐😐 چی گفتی؟؟
ته: اوو خدایا چی گفتم حالا چی جوابشو بدم؟؟😓 هیچی از دهنم بیرون اومد.
من: دهنت غلط میکنه از این غلطا بکنه.
ته: هااااا. الان بهت نشون میدم.
من: بسم الله الرحمن الرحیم. خدا معلوم نیس میخواد چیکار کنه. خدا خودت رحم کم💔 منو برد تو ماشین و با سرعت آخر روند. وای خدا حالت تهوع گرفتم. دید داره حالم بد میشه ماشین و وایسوند و پنجره ها رو باز کرد.
میخواستم فرار کنم ولی کل ماشین قفل بود هم درش هم کمربندش . وای از این افتضاح تر نمیشه. بعدش اومد جلو .
من: هی هی هی برو عقب . بی تربیت. برو عقب میگم.😐💔
ته: کی بی تربیته؟ 😐😑
من: معلومه شما.😏
ته: بت حالی میکنم . من: تو ذهنم: هااا یاااا داره چیکار میکنه. چرا کمر بندو باز کرد ها. من: داری چه گوهی حواله اون ذهن یونجه ت میکنی ؟؟ ته : الان نشونت میدم . کمر بندشو باز کردم و پرتش کردم صندلی عقب. خودمم رفتم روش چه قد سفید بود . (نویسنده: داره رون پاشو میگه بچم رون پای ا.ت یا همون شما خیلی خودنمایی میکنه رو میگه😐😐💔🔪🔪) اه واقعا ادمو تحریک میکنه . لعنتی خیلی تحریکم کرده . تا حالا هیچ دختری با اون همه نازا و اینکه همیشه لباسهای خیلی بازی میپوشیدن تحریکم نکرده بود .ولی ا.ت بدجور تحریکم کرده. خیلی بهش نیاز دارم . دیگه نمیتونم. لبامو رو لباش گذاشتم لباش طعم توت فرنگی شیرین میداد و خیلی گرم بود . با ولع میبوسیدمش . مک های محکمی به لباش میزدم . اما خودش همکاری نمیکرد. باید کاری کنم که همکاری کنه. خیلی تکون میخورد تا نبوسمش ولی استاد تهیونگ بوسیدش .
از دید ا.ت (یعنی شما یا ت )
داره چیکار میکنه . کمربندو باز کرد و پرتم کرد صندلی عقب . خودشم اومد روم نشست . وات؟؟ این چشه؟؟ مرض دار.(توهین نیس برای بار ۱۰۰۰۰۰۰) میخواستم حرف بزنم که محکم لباشو روی لبام گذاشت و مک های محکمی به لبام میزد. اصلا هم کاری نمیکردم و هی زیر دستش تکون میخوردم.
پایان دید ا.ت خانوم .
ته: اه وایسا.
من: ته نگا اگه تحریک شدی واقعا برات متاسفم. بدبخت منحرف منجمد مستطیلی .
پایان پارت ۱۳
تا پارت بعد بای بای . لایک و کامنت یادتون نره دوستون دارم به فاصله ی ایران تا کره 🌸🌸❤❤😗😗
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #خاصترین
۴۱.۰k
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.