یاد بگیر دردهایت را زیر هر گوشی فریاد نکنی. غصه هایت را ج
یاد بگیر دردهایت را زیر هر گوشی فریاد نکنی. غصه هایت را جار نزنی و شادی ت را به روی کسی نیاوری!
خیلی از این مردم، شیفته ی سنگ صبور بودن َند. در روزگاری که با سختی و درد دست و پنجه نرم می کنی، سر و کله شان میان زندگی ت پیدا می شود. همدلی می کنند، برایت نگرانند، آرزویشان رهایی و آرامش توست و روز به روز با تو نزدیک تر و صمیمی تر می شوند.
تو باورشان می کنی. در آن شرایط نیاز داری باورشان کنی. وقتی حرف های دلت را برای کسی جار می زنی، ناخودآگاه قلابی از سمت او به گردن تو انداخته می شود که دلت می خواهد باز هم بگویی و قلاب را محکم تر کنی.
برای پایداری دوستی های اینچنینی باید آرزو کنی که هرگز از فشار و سختی خلاص نشوی. در رابطه ی دوستانه ای که به دلیل شباهت نقطه ضعف ها بنا شده، محال است یکی از مخصمه بیرون بیاید و دیگری شاد شود. پس تکلیف آن همه فریادی که زیر گوش او می زدی و او با دردهای خودش همزاد پنداری می کرد، چه می شود! او درست در همان لحظه هایی که تو برایش حرف می زدی، خودش را دلداری می داد که چه خوب که لااقل تمام بیچارگی ها سهم من نیست. حال اگر شرایط تو تغییر کند، محال است به یاد آرزوهای خوبش برای تو بیفتد. چرا که خیلی از این مردم، عادت کرده اند که آرزوهایشان آرزو بماند. برای همین هم مدام با سخاوتِ تمام برای هم آرزوهای خوب می کنند!
دردها را نباید زیر هر گوشی فریاد زد. آن هایی که دردهایشان به دغدغه های تو شبیه نباشد، حوصله ی شنیدن حرف هایت را ندارند و آن هایی هم که با جان و دل همراهت می شوند، طاقت تماشای رشد تو و ماندن خودشان در باتلاقی شبیه به آنچه تو در حال رهایی از آن هستی را ندارند.
آن وقت است که حسادت ریشه می دهد و صمیمیت کاذب به واکنش های تند و منفی تبدیل می شود و تو می مانی با کلی علامت تعجب در سر و کینه و نفرتی شدید در دل !!!
خیلی از این مردم، شیفته ی سنگ صبور بودن َند. در روزگاری که با سختی و درد دست و پنجه نرم می کنی، سر و کله شان میان زندگی ت پیدا می شود. همدلی می کنند، برایت نگرانند، آرزویشان رهایی و آرامش توست و روز به روز با تو نزدیک تر و صمیمی تر می شوند.
تو باورشان می کنی. در آن شرایط نیاز داری باورشان کنی. وقتی حرف های دلت را برای کسی جار می زنی، ناخودآگاه قلابی از سمت او به گردن تو انداخته می شود که دلت می خواهد باز هم بگویی و قلاب را محکم تر کنی.
برای پایداری دوستی های اینچنینی باید آرزو کنی که هرگز از فشار و سختی خلاص نشوی. در رابطه ی دوستانه ای که به دلیل شباهت نقطه ضعف ها بنا شده، محال است یکی از مخصمه بیرون بیاید و دیگری شاد شود. پس تکلیف آن همه فریادی که زیر گوش او می زدی و او با دردهای خودش همزاد پنداری می کرد، چه می شود! او درست در همان لحظه هایی که تو برایش حرف می زدی، خودش را دلداری می داد که چه خوب که لااقل تمام بیچارگی ها سهم من نیست. حال اگر شرایط تو تغییر کند، محال است به یاد آرزوهای خوبش برای تو بیفتد. چرا که خیلی از این مردم، عادت کرده اند که آرزوهایشان آرزو بماند. برای همین هم مدام با سخاوتِ تمام برای هم آرزوهای خوب می کنند!
دردها را نباید زیر هر گوشی فریاد زد. آن هایی که دردهایشان به دغدغه های تو شبیه نباشد، حوصله ی شنیدن حرف هایت را ندارند و آن هایی هم که با جان و دل همراهت می شوند، طاقت تماشای رشد تو و ماندن خودشان در باتلاقی شبیه به آنچه تو در حال رهایی از آن هستی را ندارند.
آن وقت است که حسادت ریشه می دهد و صمیمیت کاذب به واکنش های تند و منفی تبدیل می شود و تو می مانی با کلی علامت تعجب در سر و کینه و نفرتی شدید در دل !!!
۶.۳k
۰۴ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.