فصل ۲ پارت آخر
از زبان نایون
کوک : پس دو تا استیک ویژه با شراب قرمز
کارسون : چشم الان آمده میشه
کارسون رفت
کوک : این جا قشنگه ؟
نایون : اره خیلی قشنگه مرسی که آوردیم بیرون این چند روزا حوصلم توی خونه سر رفته بود
کوک : خوشحالم که آوردمت بیرون
نایون : من هم همین طور
حدود ۵ دقیقه گذشت کارسون آمد و غذا همون رو آورد
کوک : بده من برات تیکه کنم
دادم بهش تیکه کرد و داد بهم
غذا مون رو خوردیم
کوک : آمد سمتم بعد زانو زد یه انگشتر توی دستش بود
کوک : با من ازدواج میکنی ؟
نایون : اره ( با خوشحالی )
کوک : بغلم کرد و منو بوسید
۲ سال بعد
من و کوک باهام ازدواج کردیم و الان یه بچه داریم
و خیلی هم خوشحالم
پایان
ببخشید بعد شد میخواستم تمام شه
رمان میزارم بازم 🍡💖
کوک : پس دو تا استیک ویژه با شراب قرمز
کارسون : چشم الان آمده میشه
کارسون رفت
کوک : این جا قشنگه ؟
نایون : اره خیلی قشنگه مرسی که آوردیم بیرون این چند روزا حوصلم توی خونه سر رفته بود
کوک : خوشحالم که آوردمت بیرون
نایون : من هم همین طور
حدود ۵ دقیقه گذشت کارسون آمد و غذا همون رو آورد
کوک : بده من برات تیکه کنم
دادم بهش تیکه کرد و داد بهم
غذا مون رو خوردیم
کوک : آمد سمتم بعد زانو زد یه انگشتر توی دستش بود
کوک : با من ازدواج میکنی ؟
نایون : اره ( با خوشحالی )
کوک : بغلم کرد و منو بوسید
۲ سال بعد
من و کوک باهام ازدواج کردیم و الان یه بچه داریم
و خیلی هم خوشحالم
پایان
ببخشید بعد شد میخواستم تمام شه
رمان میزارم بازم 🍡💖
۲.۷k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.