رمان《همسایه دوست داشتنی من》.
#همسایه_دوست_داشتنی_من
#part4
درو بستم نشستم جلو تی وی
زدم رو. پیشونیم
موتور رو یادم رف
خودم حوصله نداشتم زنگ زدم ب بادیکاردی ک بابا ب زور برام فرستاده
+بله خانوم
_برو موتورم رو از جلو کلوپ یانگسون بیار
(اینو از خودم در اوردما)
+چشم فقد سوییچ
_موتور رو بیا ی جوری دیگ
+چشم فعلا
قط کردم
تی وی رو بالا پایین کردم کوفتم نداشت
تلویزیون رو ب وایفا وصل کردم و زدم فیلمیو
(نمد درسته یا ن)
سریع و خشن 10 تازه اومده زدم ببینم
فیلم رو زدم هنوز شرو نشده بود
بلند شدم ب سمت اشپزخونه رفدم
از کابینت ی چیپس تند و ویسکی برداشتم با خرت و پرتای دیگ
رفدم پشستم
در ویسکی رو باز کردم با بطری سر کشیدم: اخیش
یهو معدم سوخت این درد عادی شده برام
اهمیتی ندادم
وسطا فیلم بادیگارده موتور رو اورد
گذاشت پارکینگ رفت
منم بقیه فیلم رو دیدم
تموم شد اینم چرت شده دیگ از بس ادامه اش دادن
خاستم بیام بیرون چشمم افتاد ب فیلم ترسناک ک جدید اومده
بازگشت مرده شیطانی
کنجکاو شدم خیلی نظرات مثبت داش
فیلم رو زدم خوراکی ها تموم شده بود
یکم دوکبوکی اماده سرهم کردم و نشستم ب دیدن فیلم: اییی چندشاااا این چ فیلمیه ولی خفنه
صدا زنگ در نظرمو جلب کرد فیلم زو استپ زدم و ب سمت در رفدم
عه باز همسایه روبرویی اس
پوفف: بلعه؟
+میشه بیایم تو
اخه برق خونه رفده حوصلمون ریده میشه باهم فیلم ببینیم؟
_نه
درو محکم تو صورتش بستم دماغش بدبخ له شد
#part4
درو بستم نشستم جلو تی وی
زدم رو. پیشونیم
موتور رو یادم رف
خودم حوصله نداشتم زنگ زدم ب بادیکاردی ک بابا ب زور برام فرستاده
+بله خانوم
_برو موتورم رو از جلو کلوپ یانگسون بیار
(اینو از خودم در اوردما)
+چشم فقد سوییچ
_موتور رو بیا ی جوری دیگ
+چشم فعلا
قط کردم
تی وی رو بالا پایین کردم کوفتم نداشت
تلویزیون رو ب وایفا وصل کردم و زدم فیلمیو
(نمد درسته یا ن)
سریع و خشن 10 تازه اومده زدم ببینم
فیلم رو زدم هنوز شرو نشده بود
بلند شدم ب سمت اشپزخونه رفدم
از کابینت ی چیپس تند و ویسکی برداشتم با خرت و پرتای دیگ
رفدم پشستم
در ویسکی رو باز کردم با بطری سر کشیدم: اخیش
یهو معدم سوخت این درد عادی شده برام
اهمیتی ندادم
وسطا فیلم بادیگارده موتور رو اورد
گذاشت پارکینگ رفت
منم بقیه فیلم رو دیدم
تموم شد اینم چرت شده دیگ از بس ادامه اش دادن
خاستم بیام بیرون چشمم افتاد ب فیلم ترسناک ک جدید اومده
بازگشت مرده شیطانی
کنجکاو شدم خیلی نظرات مثبت داش
فیلم رو زدم خوراکی ها تموم شده بود
یکم دوکبوکی اماده سرهم کردم و نشستم ب دیدن فیلم: اییی چندشاااا این چ فیلمیه ولی خفنه
صدا زنگ در نظرمو جلب کرد فیلم زو استپ زدم و ب سمت در رفدم
عه باز همسایه روبرویی اس
پوفف: بلعه؟
+میشه بیایم تو
اخه برق خونه رفده حوصلمون ریده میشه باهم فیلم ببینیم؟
_نه
درو محکم تو صورتش بستم دماغش بدبخ له شد
۲.۳k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.