پارت ۱۹ : امیکو خفته
@ سوگورو می خوای یه داستان آموزنده برات
تعریف کنم ؟
○ خ...ب ...باشه ....تعریف......کن
@ داستان درباره یه دختری به نام امیکو خفته هست
یه پادشاهی تا ازدواج میکنه .....
زارت
بچه دار میشن
اسم پدر بچه پادشاه مگومی و اسم مادر بچه ملکه نوبارا بود
سوگورو ی یه جادوگر بد ترکیب بود
که می خواست برینه به زندگی امیکو خفته
و امیکو رو طلسم میکنه تا سه سال هر جا دنبال پوشک بگردی پیدا نمیکنی از سه سال به بعد هم
در تولد ۱۶ سالگیت تو انگشت تو به یه دوک نانامی سازی میزنی و
زارت .......
میمیری *
در همین لحظه سه فرشته به نام ساتورو یوجی. ..و سوکونا میان
*اولین فرشته ساتورو: میاد و میگه من سه سه سال کاری میکنم دستشویی نکنی *
*دومین فرشته یوجی : من کاری میکنم تو همیشه زیبا بمونی *
*سومین فرشته سوکونا :
من کاری میکنم تو به خواب فرو بری و نمیری بعد یه گاوی بیاد ( ......خودتون میدونید چی می خوام بگم) اره دیگه همون کار و بکنه تو از اون خواب کوفتی بیدار شی *
خلاصه تولد شانزده سالگی شد
ولی هیچ خری عاشق امیکو نشد
خلاصه امیکو به خواب فرو
میره
ساتورو سوکونا هم میبینن که کسی عاشق این نمیشه
......
میرن سوگورو اشغالا جر و وا جرش میکنن
سوگورو هم دیار باقی رو ودا میکنه
بعدش ساتورو یه قبر شیک و تمیز واسه سوگورو میگیره
و اونو اونجا دفنش میکنه
سوکونا هم هروز میاد گل ها رو آب میده .....
ما از این داستان نتیجه میگیریم ...
که ساتورو قراره سوگورو جرش بده
........
○ ساتورو بخدا ترشی خوردم جان موچیت به من رحم کن ***
@ مگههههه من به تو نگفتممممم موچییییییی منو قسم نخورررررررررررر
+ بله و ساتورو تا می تونست پدر گتو رو در آورد
و ما نتیجه میگیرم که نباید سر به سر ساتورو گذاشت
تعریف کنم ؟
○ خ...ب ...باشه ....تعریف......کن
@ داستان درباره یه دختری به نام امیکو خفته هست
یه پادشاهی تا ازدواج میکنه .....
زارت
بچه دار میشن
اسم پدر بچه پادشاه مگومی و اسم مادر بچه ملکه نوبارا بود
سوگورو ی یه جادوگر بد ترکیب بود
که می خواست برینه به زندگی امیکو خفته
و امیکو رو طلسم میکنه تا سه سال هر جا دنبال پوشک بگردی پیدا نمیکنی از سه سال به بعد هم
در تولد ۱۶ سالگیت تو انگشت تو به یه دوک نانامی سازی میزنی و
زارت .......
میمیری *
در همین لحظه سه فرشته به نام ساتورو یوجی. ..و سوکونا میان
*اولین فرشته ساتورو: میاد و میگه من سه سه سال کاری میکنم دستشویی نکنی *
*دومین فرشته یوجی : من کاری میکنم تو همیشه زیبا بمونی *
*سومین فرشته سوکونا :
من کاری میکنم تو به خواب فرو بری و نمیری بعد یه گاوی بیاد ( ......خودتون میدونید چی می خوام بگم) اره دیگه همون کار و بکنه تو از اون خواب کوفتی بیدار شی *
خلاصه تولد شانزده سالگی شد
ولی هیچ خری عاشق امیکو نشد
خلاصه امیکو به خواب فرو
میره
ساتورو سوکونا هم میبینن که کسی عاشق این نمیشه
......
میرن سوگورو اشغالا جر و وا جرش میکنن
سوگورو هم دیار باقی رو ودا میکنه
بعدش ساتورو یه قبر شیک و تمیز واسه سوگورو میگیره
و اونو اونجا دفنش میکنه
سوکونا هم هروز میاد گل ها رو آب میده .....
ما از این داستان نتیجه میگیریم ...
که ساتورو قراره سوگورو جرش بده
........
○ ساتورو بخدا ترشی خوردم جان موچیت به من رحم کن ***
@ مگههههه من به تو نگفتممممم موچییییییی منو قسم نخورررررررررررر
+ بله و ساتورو تا می تونست پدر گتو رو در آورد
و ما نتیجه میگیرم که نباید سر به سر ساتورو گذاشت
۳.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.