خیالات فیک یونا :) 🧡
|°ساعت ۱۰ شب بود.
میخاستم بهش بگم ک از تاریکی میترسم گفتم:
- میخام یع چیزی بت بگم:)
+ عه جدی خب بگو گوشم با توعه:)
- ولی قول بده نخندی:)💕
+ خب قول میدم بگو^_^
- من از.....تاریکی میترسم فقط نخند:)😞💔
خندش گرفت گفتم:("چرا داری میخندی مگ قول ندادی ک بم نخندی برو گم شو من بات قهرم":)
هنوز داشت میخند خندش ک تموم شد گف:
("باشع عشقم دیگع نمیخندم فقط شوخی کردم تموم ببین من کنارتم نترس":)
هنوز از دلم درنیومده بود محکم بغلم کرد و بلندم کرد:
- وااایی منو بزار زمین الان میفتم
+ نع ب من اعتماد داشته باش وقتی تو بغل خودمی چیزیت نمیشه:)🙃❤️
- ههههه باشع هر جور تو راحتی^_^
منو گذاشت زمینو سرشو آورد کنار گوشم:
+ خجالت نمیکشی الان محکم لپتو ماچ کنم؟
- نع ماچم نکن الان از خجالت آب میشماااا:)
تو همین حرفا بودیم ک یهو برق خونه قطع شد شانس منو ببین تروخدا جیغ زدم:
- وا تاریکی من از تاریکی میترسم"
محکم دستاشو تو دستام قفل کرد:)😝
+ اصلا نترس من کنارتم و مراقبتم:)
باهم رفتیم کنترل برق و چک کردیم مشکلی نبود.
+ ولش کن حتما خودشون قطع کردن بیا بریم بشینیم تا برق خودش میاد:)👫
من خیلی میترسیدم یع حس نسبتا بدی داشتم و نگران بودم:
- چیکار کنم من از تاریکی میترسم:)
اونم منو محکم تو آغوشش گرم و نرمش گرفت؛ اون موقع بود ک لپمو محکم ماچ کرد و گف:(:وقتی بغل خودمی چیزیت نمیشه..!(:¡•❤️😇
#پست_جدید #خاصترین #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #love #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
میخاستم بهش بگم ک از تاریکی میترسم گفتم:
- میخام یع چیزی بت بگم:)
+ عه جدی خب بگو گوشم با توعه:)
- ولی قول بده نخندی:)💕
+ خب قول میدم بگو^_^
- من از.....تاریکی میترسم فقط نخند:)😞💔
خندش گرفت گفتم:("چرا داری میخندی مگ قول ندادی ک بم نخندی برو گم شو من بات قهرم":)
هنوز داشت میخند خندش ک تموم شد گف:
("باشع عشقم دیگع نمیخندم فقط شوخی کردم تموم ببین من کنارتم نترس":)
هنوز از دلم درنیومده بود محکم بغلم کرد و بلندم کرد:
- وااایی منو بزار زمین الان میفتم
+ نع ب من اعتماد داشته باش وقتی تو بغل خودمی چیزیت نمیشه:)🙃❤️
- ههههه باشع هر جور تو راحتی^_^
منو گذاشت زمینو سرشو آورد کنار گوشم:
+ خجالت نمیکشی الان محکم لپتو ماچ کنم؟
- نع ماچم نکن الان از خجالت آب میشماااا:)
تو همین حرفا بودیم ک یهو برق خونه قطع شد شانس منو ببین تروخدا جیغ زدم:
- وا تاریکی من از تاریکی میترسم"
محکم دستاشو تو دستام قفل کرد:)😝
+ اصلا نترس من کنارتم و مراقبتم:)
باهم رفتیم کنترل برق و چک کردیم مشکلی نبود.
+ ولش کن حتما خودشون قطع کردن بیا بریم بشینیم تا برق خودش میاد:)👫
من خیلی میترسیدم یع حس نسبتا بدی داشتم و نگران بودم:
- چیکار کنم من از تاریکی میترسم:)
اونم منو محکم تو آغوشش گرم و نرمش گرفت؛ اون موقع بود ک لپمو محکم ماچ کرد و گف:(:وقتی بغل خودمی چیزیت نمیشه..!(:¡•❤️😇
#پست_جدید #خاصترین #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #love #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۴.۸k
۱۸ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.