گزارش نکن
پارت 2
بورام
استاد درس میداد من حوصله نداشتم گوش بدم خیلی خسته شده بودم
جیمین خواب بود اون چرا اینجوری رفتار میکنه خیلی پسر عجیبیه چن دقیقه دیگ زنگ میخوره و میتونم برم خونه کم کم داشت بارون میومد که زنگ خورد همه رفتن بیرون من داشتم وسایلمو جمع میکردم جیمین هنوز خواب بود
بورام: اممم...زنگ خورد همه رفتن نمیخای بیدار شی؟؟
جیمین: ...
بورام: هی پسر بیدار شو (بلند)
جیمین: چی، چرا داد میزنی دیوونه
بورام: میگم همه رفتن چرا بیدار نمیشی
جیمین: صداتو برای من نبر بالا عوضی
بورام: عوضی ؟؟ ههه انقدر عوضی هستی ک همه رو مثل خودت میبینی
جیمین عصبی شد و محکم زد تو صورتش
بورام با تعجب بهش نگا کرد چیزی نگف
که جیمین هولش داد و افتاد رو زمین آرنج دستش و کمرش زخم شد هیچی نگف
جیمین: دوس داشتی اینکارو باهات انجام بدم احمق
بورام: ب..ببخشید
(بغض کرده بود کیفشو برد و سریع رف بیرون)
جیمین: هوفففف من چیکار کردممم اون فق میخاس بیدارم کنه چرا باید عصبی میشدم اصن ولش کن حقش بود
بورام
استاد درس میداد من حوصله نداشتم گوش بدم خیلی خسته شده بودم
جیمین خواب بود اون چرا اینجوری رفتار میکنه خیلی پسر عجیبیه چن دقیقه دیگ زنگ میخوره و میتونم برم خونه کم کم داشت بارون میومد که زنگ خورد همه رفتن بیرون من داشتم وسایلمو جمع میکردم جیمین هنوز خواب بود
بورام: اممم...زنگ خورد همه رفتن نمیخای بیدار شی؟؟
جیمین: ...
بورام: هی پسر بیدار شو (بلند)
جیمین: چی، چرا داد میزنی دیوونه
بورام: میگم همه رفتن چرا بیدار نمیشی
جیمین: صداتو برای من نبر بالا عوضی
بورام: عوضی ؟؟ ههه انقدر عوضی هستی ک همه رو مثل خودت میبینی
جیمین عصبی شد و محکم زد تو صورتش
بورام با تعجب بهش نگا کرد چیزی نگف
که جیمین هولش داد و افتاد رو زمین آرنج دستش و کمرش زخم شد هیچی نگف
جیمین: دوس داشتی اینکارو باهات انجام بدم احمق
بورام: ب..ببخشید
(بغض کرده بود کیفشو برد و سریع رف بیرون)
جیمین: هوفففف من چیکار کردممم اون فق میخاس بیدارم کنه چرا باید عصبی میشدم اصن ولش کن حقش بود
۵.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.