نگو دوستت دارم
نگو دوستت دارم
انسان این واژه ِ تَرَک خورده را باور می کند . . .
دست و پای قلبش را گم میکند
انسان است دیگر ، عاشقی زود باور ، تقصیری ندارد . . .
از کاه ِ خیال ِ تو کوهی میسازد بر فراز ِ رویاهایش
آن وقت تو میروی و او میماند با روحی زخمی،
تو میشوی شاه ِ قصه و او جذامی ِ طرد شده از افسانه ها
می میرد ، به همین آسانی
نگو دوستت دارم . . .
نگو . . .
انسان این واژه ِ تَرَک خورده را باور می کند . . .
دست و پای قلبش را گم میکند
انسان است دیگر ، عاشقی زود باور ، تقصیری ندارد . . .
از کاه ِ خیال ِ تو کوهی میسازد بر فراز ِ رویاهایش
آن وقت تو میروی و او میماند با روحی زخمی،
تو میشوی شاه ِ قصه و او جذامی ِ طرد شده از افسانه ها
می میرد ، به همین آسانی
نگو دوستت دارم . . .
نگو . . .
۱.۵k
۲۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.