🤍پارت ۷ پسر قریبه🤍
🤍
ات:ب..باشه
ات:از خجالت نمیدونستم چکار کنم استرس داشتم
شوگا:هوففف خیله خوب شروع میکنیم .۱.۲.۳.۴. حالا
پرش زمانی یکم بعد
ات:رسیده بودیم به عوج آهنگ باید از عقب به سمت شوگا میرفتم تا اون بلندم کنه
شوگا:آماده ای
ات:.ا..آره
شوگا:حالا
ات:به سرت به سمتش رفتم فکر نمیکردم بتونه بلندم کنه ولی تونست همه داشتن نگاهمون میکردن و شوگا گزاشتم زمین
لورا:خوبه خوشم اومد فردا همین ساعت اینجا باشین
شوگا.ات:چشم
از زبان ات
کارش واقعا عالی بود فکر نمیکردم بتونه بلندم کنه رفتیم سر کلاس که چشمم به جنی خورد اخمام رفت توهم
جنییییی
جنی:بلههههه
ات:من تورو میکشم
جنی:چرا
ات:منو مجبور کردی برم اون کلاسه نگو شوگا هم اومده بود بعدش لورا همون مربینون منو شوگا رو باهم انداخت
جنی:وایی جدیییی فکنم خیلی خجالت کشیدی چیزی بهت نگفت نکشتن(با خنده)
ات:خفه
از زبان ات
معلم اومد سر کلاس ولی اصن حواسم نبود فکرم یه جای دیگه بود یعنی چطور تونستم باهاش رقص باله برم چجوری تو چشاش نگاه کنم
که زنگ خورد
رفتم تو حیاط که یهو....🤍
ات:ب..باشه
ات:از خجالت نمیدونستم چکار کنم استرس داشتم
شوگا:هوففف خیله خوب شروع میکنیم .۱.۲.۳.۴. حالا
پرش زمانی یکم بعد
ات:رسیده بودیم به عوج آهنگ باید از عقب به سمت شوگا میرفتم تا اون بلندم کنه
شوگا:آماده ای
ات:.ا..آره
شوگا:حالا
ات:به سرت به سمتش رفتم فکر نمیکردم بتونه بلندم کنه ولی تونست همه داشتن نگاهمون میکردن و شوگا گزاشتم زمین
لورا:خوبه خوشم اومد فردا همین ساعت اینجا باشین
شوگا.ات:چشم
از زبان ات
کارش واقعا عالی بود فکر نمیکردم بتونه بلندم کنه رفتیم سر کلاس که چشمم به جنی خورد اخمام رفت توهم
جنییییی
جنی:بلههههه
ات:من تورو میکشم
جنی:چرا
ات:منو مجبور کردی برم اون کلاسه نگو شوگا هم اومده بود بعدش لورا همون مربینون منو شوگا رو باهم انداخت
جنی:وایی جدیییی فکنم خیلی خجالت کشیدی چیزی بهت نگفت نکشتن(با خنده)
ات:خفه
از زبان ات
معلم اومد سر کلاس ولی اصن حواسم نبود فکرم یه جای دیگه بود یعنی چطور تونستم باهاش رقص باله برم چجوری تو چشاش نگاه کنم
که زنگ خورد
رفتم تو حیاط که یهو....🤍
۱۰.۵k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.