سناریو بی تی اس
سناریو درخواستی بی تی اس
وقتی عضو هشتمی و هر وقت یونتان و بم بم رو بغل میکنیم اونا با زبونشون انگشت دستمون رو لیس میزنن به نشونه ی دوست داشتن و اونا حسودی میکنن و حرفی که خوده ا/ت هم میزنه
هیونگ لاین
نامجون:ات نمیخوای یکم ولشون کنی....خسته نشدی؟!
ات:نچ خیلی باحاله
نامجون:نمیخوای بیای کتاب بخونیم
ات:نه فعلا
نامجون که تو ذوقش خورده و میخواد بره
ات:نامجون وایستا نظرت چیه باهم پیش یونتان و بمبم بمونیم وباهم وقت بگذرونیم
نامجون:خب باشه قبوله(وی خیلی ذوق زده شده است)
جین:منو با این همه هندسامی و این همه جذابیت و زیبایی ول کردی رفتی پیش این سگا؟!
ات:جین حسودی میکنی!؟
جین:نه اصلا حسودی چیه دارم بندری میرقصم
ات:آره معلومه خب به جای اینکه حسودی کنی بیا کنارم بشین باهاشون بازی کنیم
جین:حسودی نکردم ولی کنارت میشینم
شوگا:خواب بود که با سر و صدای سگا و تو بیدار شد
شوگا:یکم آروم تر خونه رو گذاشتین رو سرتون
ات:ببخشید دیگه میریم بیرون
شوگا:منم باهاتون میام
ات:مگه نمیخوای بری ادامه ی خوابت؟!
شوگا:میخوام بیام مواظب شما ها باشم
ات:باشه بیا
(و به همین راحتی باهات میاد و تو راه هم مختو میزنه)
جیهوپ:سانشاینم بس نیست؟!....... تو خسته نشدی سگا خسته شدن...یکم ولشون کن اونا هم استراحت کنن
ات:خودشون میان پیشم منم باهاشون بازی میکنم
جیهوپ:هیی...باشه...فقط بلدی به اونا توجه کنی(آروم)
ات:جیهوپ فکر نمیکردم سر یه موضوع به این کوچیکی اینقدر حسودی کنی(خنده😁)
جیهوپ:نه منو حسودی؟!برو بابا
ات:باشه آقا حسوده حالا میای بریم بیرون!؟
جیهوپ:با سگا!؟
ات:آره
جیهوپ:اگه به منم توجه بکنی آره
پارت بعد مکنه لاین رو میزارم💫
وقتی عضو هشتمی و هر وقت یونتان و بم بم رو بغل میکنیم اونا با زبونشون انگشت دستمون رو لیس میزنن به نشونه ی دوست داشتن و اونا حسودی میکنن و حرفی که خوده ا/ت هم میزنه
هیونگ لاین
نامجون:ات نمیخوای یکم ولشون کنی....خسته نشدی؟!
ات:نچ خیلی باحاله
نامجون:نمیخوای بیای کتاب بخونیم
ات:نه فعلا
نامجون که تو ذوقش خورده و میخواد بره
ات:نامجون وایستا نظرت چیه باهم پیش یونتان و بمبم بمونیم وباهم وقت بگذرونیم
نامجون:خب باشه قبوله(وی خیلی ذوق زده شده است)
جین:منو با این همه هندسامی و این همه جذابیت و زیبایی ول کردی رفتی پیش این سگا؟!
ات:جین حسودی میکنی!؟
جین:نه اصلا حسودی چیه دارم بندری میرقصم
ات:آره معلومه خب به جای اینکه حسودی کنی بیا کنارم بشین باهاشون بازی کنیم
جین:حسودی نکردم ولی کنارت میشینم
شوگا:خواب بود که با سر و صدای سگا و تو بیدار شد
شوگا:یکم آروم تر خونه رو گذاشتین رو سرتون
ات:ببخشید دیگه میریم بیرون
شوگا:منم باهاتون میام
ات:مگه نمیخوای بری ادامه ی خوابت؟!
شوگا:میخوام بیام مواظب شما ها باشم
ات:باشه بیا
(و به همین راحتی باهات میاد و تو راه هم مختو میزنه)
جیهوپ:سانشاینم بس نیست؟!....... تو خسته نشدی سگا خسته شدن...یکم ولشون کن اونا هم استراحت کنن
ات:خودشون میان پیشم منم باهاشون بازی میکنم
جیهوپ:هیی...باشه...فقط بلدی به اونا توجه کنی(آروم)
ات:جیهوپ فکر نمیکردم سر یه موضوع به این کوچیکی اینقدر حسودی کنی(خنده😁)
جیهوپ:نه منو حسودی؟!برو بابا
ات:باشه آقا حسوده حالا میای بریم بیرون!؟
جیهوپ:با سگا!؟
ات:آره
جیهوپ:اگه به منم توجه بکنی آره
پارت بعد مکنه لاین رو میزارم💫
۱۶.۴k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.