وقتی داییت عاشقت میشه.. 😈
پارت دوم*
یکی دستمو کشید و چسبوند به دیوار
لونا:آییییی. کمرم وحشی.... آ آ جو ..جونگ کوکی؟؟؟؟؟!!! چته تو
به قدری نزدیکم بود که نفساش به صورتم میخورد
داشت دستمو فشار میداد دردم اومده بود
لونا:آ..آییی دستم درد گرفته ولم کن
دستمو ول نکرد اما فشارشو کمتر کرد
جونگ کوک:اینا چیه پوشیدی(یکم با عصبانیت)
لونا:م منظورت چیه
با چشماش به تاپ و شلوارکم اشاره کرد
لونا:یعنی چی به تو چه توی خونه خودمم نمیتونم بپوشم صبر کن ببینم چرا سر میز گفتی که با تو قرار دارم ما که اصلا قرار نبود باهم بریم!!!!
جونگ کوک:صبر منو لبریز نکن لونا مگرنه من میدونم با تو
یه فشار کوچیک به دستم وارد کرد بعد ولم کرد و رفت سمت اتاقش که رو به روی مال من بود منم شروع کردم به اداشو در اوردن
صبر منو لبریز نکن ادبود من خیلی خوبم گگگگگگگهگهگهگگهگ
جونگ کوک~
رفتم سمت اتاقم از پشت داشتم صدای دهن کجی شو می شنیدم هر وقت نمی تونست چیزی بگه این کارو میکرد و این خیلی کیوتش میکرد بزور جلو خودمو میگرفتم نبوسمش .....
لایک فراموش نشه ♡👈❤
یکی دستمو کشید و چسبوند به دیوار
لونا:آییییی. کمرم وحشی.... آ آ جو ..جونگ کوکی؟؟؟؟؟!!! چته تو
به قدری نزدیکم بود که نفساش به صورتم میخورد
داشت دستمو فشار میداد دردم اومده بود
لونا:آ..آییی دستم درد گرفته ولم کن
دستمو ول نکرد اما فشارشو کمتر کرد
جونگ کوک:اینا چیه پوشیدی(یکم با عصبانیت)
لونا:م منظورت چیه
با چشماش به تاپ و شلوارکم اشاره کرد
لونا:یعنی چی به تو چه توی خونه خودمم نمیتونم بپوشم صبر کن ببینم چرا سر میز گفتی که با تو قرار دارم ما که اصلا قرار نبود باهم بریم!!!!
جونگ کوک:صبر منو لبریز نکن لونا مگرنه من میدونم با تو
یه فشار کوچیک به دستم وارد کرد بعد ولم کرد و رفت سمت اتاقش که رو به روی مال من بود منم شروع کردم به اداشو در اوردن
صبر منو لبریز نکن ادبود من خیلی خوبم گگگگگگگهگهگهگگهگ
جونگ کوک~
رفتم سمت اتاقم از پشت داشتم صدای دهن کجی شو می شنیدم هر وقت نمی تونست چیزی بگه این کارو میکرد و این خیلی کیوتش میکرد بزور جلو خودمو میگرفتم نبوسمش .....
لایک فراموش نشه ♡👈❤
۱۰.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.