پدر خوانده پارت ۶
× اشتباه نگرفتم
+ ببین بابام پدرت و در میاره پس بهتره تمومش کنی
× من از هیچکس نمی ترسم
+ خانم ...
م.ع = بله ا.ت جان
+ می تونم جامو عوض کنم ؟ جیمین اذیتم می کنه
م.ع کسی حاضره جاشو با ا.ت عوض کنه ؟
م.ع هیچکس ؟
+ اشکالی نداره تحمل می کنم
م.ع جیمین اذیت کنی میری دفتر مدیر
* پرش زمانی به زنگ تفریح *
( ا.ت رو میندازن یه گوشه )
× چقلی منو کردی جن.ده ؟
+ جن.ده اون نکته که تورو اینطوری بار آورده
× چی ( یه چک می زنه )
+ ایی
* یونگی ویو *
خب راستش ایم مدیر آنقدر پاچه خاری کرد که تا زنگ تفریح اونجا بودم . قرار بود برم پیش پدر . ولی ا.ت هیچی از زندگیمون نمیدونم پدر من صاحب برند سامسونگ و بزرگترین مافیای دنیاست . بگذریم داشتم میرفتم بیرون که صدای اخ و اخ شنیدم رفتم طرف صدا .... ا.ت بودددد؟ اون مرتیکه رو انداختم رو زمین و تا می خورد زدم و ا.ت و بلند کردم و از گوس اون مرتیکه گرفتم و بودمشون پیش مدیر
م.د چی شده آقای مین
_ این پسر دختر منو برده یه گوشه کتک زده ( ا.ت از دماغش و دستاش خون می اومد )
م.د پارک جیمین تو برای ۱ هفته اخراجی
× ولی آگه پدرم بفهمه روزگارتو سیاه می کنه
_ ببین یک بلای دیگه سر دختر من بیاد هم بدنتو و هم زندگیت رو سیاه می کنم
× پس باید آماده شم که سیاه شه هم زندگیم و هم بدنم ؟ چون من از ا.ت دست نمی کشم ( از کمر ا.ت میگیره و میکشتش سمت خودش )
یه چک زدم تو صورت اون جیمین و دستشو از دور کمر دخترم جدا کردن
_ من دخترم رو از این مدرسه می برم
× بازم پیداش می کنم
_ تو آدم بشو نیستی نه ؟
م.د جیمین بس کن آبروی پدرت رو نبر
× ا.ت
+ اسم منو نیار به اون زبون کثیفت
× ا.ت ا.ت ا.ت
_ آقای مدیر خودتون می بینید ؟ من بچم از این مدرسه میره
م.ع جیمین اخراجی زنگ بزن پدرت که بیاد دنبالت
_ خوبه
.............................................................................
حمایت حمایت
+ ببین بابام پدرت و در میاره پس بهتره تمومش کنی
× من از هیچکس نمی ترسم
+ خانم ...
م.ع = بله ا.ت جان
+ می تونم جامو عوض کنم ؟ جیمین اذیتم می کنه
م.ع کسی حاضره جاشو با ا.ت عوض کنه ؟
م.ع هیچکس ؟
+ اشکالی نداره تحمل می کنم
م.ع جیمین اذیت کنی میری دفتر مدیر
* پرش زمانی به زنگ تفریح *
( ا.ت رو میندازن یه گوشه )
× چقلی منو کردی جن.ده ؟
+ جن.ده اون نکته که تورو اینطوری بار آورده
× چی ( یه چک می زنه )
+ ایی
* یونگی ویو *
خب راستش ایم مدیر آنقدر پاچه خاری کرد که تا زنگ تفریح اونجا بودم . قرار بود برم پیش پدر . ولی ا.ت هیچی از زندگیمون نمیدونم پدر من صاحب برند سامسونگ و بزرگترین مافیای دنیاست . بگذریم داشتم میرفتم بیرون که صدای اخ و اخ شنیدم رفتم طرف صدا .... ا.ت بودددد؟ اون مرتیکه رو انداختم رو زمین و تا می خورد زدم و ا.ت و بلند کردم و از گوس اون مرتیکه گرفتم و بودمشون پیش مدیر
م.د چی شده آقای مین
_ این پسر دختر منو برده یه گوشه کتک زده ( ا.ت از دماغش و دستاش خون می اومد )
م.د پارک جیمین تو برای ۱ هفته اخراجی
× ولی آگه پدرم بفهمه روزگارتو سیاه می کنه
_ ببین یک بلای دیگه سر دختر من بیاد هم بدنتو و هم زندگیت رو سیاه می کنم
× پس باید آماده شم که سیاه شه هم زندگیم و هم بدنم ؟ چون من از ا.ت دست نمی کشم ( از کمر ا.ت میگیره و میکشتش سمت خودش )
یه چک زدم تو صورت اون جیمین و دستشو از دور کمر دخترم جدا کردن
_ من دخترم رو از این مدرسه می برم
× بازم پیداش می کنم
_ تو آدم بشو نیستی نه ؟
م.د جیمین بس کن آبروی پدرت رو نبر
× ا.ت
+ اسم منو نیار به اون زبون کثیفت
× ا.ت ا.ت ا.ت
_ آقای مدیر خودتون می بینید ؟ من بچم از این مدرسه میره
م.ع جیمین اخراجی زنگ بزن پدرت که بیاد دنبالت
_ خوبه
.............................................................................
حمایت حمایت
۶.۸k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.