فیک جیمین ( کیوت و خشن ) پارت ۲۱
از زبان سویونگ
مامانم گفت: به حرف مادرت گوش کن گفتم : مامان الان بارون میاد من کجا برم آخه
بالاخره با زور انداختنم بیرون
هوا سرد بود بارون هم میومد منم نه کیفه پولی نه چتری هیچی بر نداشته بودم با همون پیراهن سفیدم بودم یدونه گوشیم همرام بود زنگ زدم به لیا اما جواب نداد به مینا هم زنگ زدم اما اونم جواب نداد مجبور شدم به تهیونگ زنگ بزنم ولی اونم جواب نداد ایششش من که میدونم با مامانم هم دستن نقششون چیه اوففف
شب بود و خلوت آخه توی این بارون کی میاد بیرون
مامانم گفت: به حرف مادرت گوش کن گفتم : مامان الان بارون میاد من کجا برم آخه
بالاخره با زور انداختنم بیرون
هوا سرد بود بارون هم میومد منم نه کیفه پولی نه چتری هیچی بر نداشته بودم با همون پیراهن سفیدم بودم یدونه گوشیم همرام بود زنگ زدم به لیا اما جواب نداد به مینا هم زنگ زدم اما اونم جواب نداد مجبور شدم به تهیونگ زنگ بزنم ولی اونم جواب نداد ایششش من که میدونم با مامانم هم دستن نقششون چیه اوففف
شب بود و خلوت آخه توی این بارون کی میاد بیرون
۶۵.۸k
۲۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.