فیک گل رزم 🌹
part19
ویو شوگا
نکنه نکنه...که اون همون باشه؟
از همون شبی که توی اتاقم خوابید به این موضوع شک داشتم
باید با جین هیونگ حرف میزدم
ساعت حدود ۴ بود معمولا این ساعت دیگه همه خواب بودن پس موقعت خوبی بود
رفتم اتاق جین هیونگ درو باز کردمو..
^هیونگ هیونگ
☆چیه؟(خابالود)
^هیونگ باید باهات حرف بزنم
☆چی شده این وقت شب بیداری؟ در چه مورد
^هیونگ خوابم نمیبره در مورد دختره
☆عا چرا دختره خوبیه که
^هیونگ بس کن من یادمه
☆پس تو هم فهمیدی؟
^خودشه؟...
☆اره خودشه فکر نمیکردم دوباره ببینمش
^به تهیونگ میگی؟
☆نمیدونم باید بیشتر فکر کنم
شوگا حواست باشه کسی چیزی نفهمه
^خیالت راحت هیونگ
ویو جویون
ازخواب پاشدم و رفتم سرویس بهداشتی کارامو انجام دادم و رفتم پایین پسرا هنوز خواب بودن
صبحانه درست کروم و
رفتم داخل اتاقم و جلوی پنجره نشستم
الان دوروزی بود از مامان و بابام خبر نداشتم
و همینطور شینا خیلی دلم براشون تنگ شده بود
نکنه بلایی سرشون بیاد
وای خدا من نمیتونم خیلی نگرانم
حمایت یادتون نره 🍭🤍🍭🤍
ویو شوگا
نکنه نکنه...که اون همون باشه؟
از همون شبی که توی اتاقم خوابید به این موضوع شک داشتم
باید با جین هیونگ حرف میزدم
ساعت حدود ۴ بود معمولا این ساعت دیگه همه خواب بودن پس موقعت خوبی بود
رفتم اتاق جین هیونگ درو باز کردمو..
^هیونگ هیونگ
☆چیه؟(خابالود)
^هیونگ باید باهات حرف بزنم
☆چی شده این وقت شب بیداری؟ در چه مورد
^هیونگ خوابم نمیبره در مورد دختره
☆عا چرا دختره خوبیه که
^هیونگ بس کن من یادمه
☆پس تو هم فهمیدی؟
^خودشه؟...
☆اره خودشه فکر نمیکردم دوباره ببینمش
^به تهیونگ میگی؟
☆نمیدونم باید بیشتر فکر کنم
شوگا حواست باشه کسی چیزی نفهمه
^خیالت راحت هیونگ
ویو جویون
ازخواب پاشدم و رفتم سرویس بهداشتی کارامو انجام دادم و رفتم پایین پسرا هنوز خواب بودن
صبحانه درست کروم و
رفتم داخل اتاقم و جلوی پنجره نشستم
الان دوروزی بود از مامان و بابام خبر نداشتم
و همینطور شینا خیلی دلم براشون تنگ شده بود
نکنه بلایی سرشون بیاد
وای خدا من نمیتونم خیلی نگرانم
حمایت یادتون نره 🍭🤍🍭🤍
۴.۵k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.