فیک هم بازی سابق عشق جدید
فیک هم بازی سابق عشق جدید
لی ات: رفیق خیلی صمیمیه جیمین و دوستای خانوادگی که ۱۰ ساله همو ندیدن ۲۰سالشه خیلی خوشگل و خوش هیکله چشمای قهوه ایه روشن موهای لخت و بلند
پارک جیمین: دوست اته همونطور که گفتم و اینکه از بچگی عاشق اته ولی ات نمیدونه و میشناسیدش پسرمو دیگه خوشتیپ کیوت اصن اوففف...
لی گارا: مامانه اته دلش میخواد جیمین دامادش باشه به شدت مامان خوب و پایه ایه
لی جونگ: پدر اته مردی مهربون و به تصمیمات بچه هاش احترام میزاره
لی دونگ ووک: داداشه اته میشناسیدش ۴۵ سالشه با ات خیلی مهربونه سر به سرش میزاره اینجا صاحب یه هلدینگه
پارک نونا: مامان جیمینه ایشونم میخواد عروس ایندش ات باشه و خیلی با درکه
پارک سوهو: پدر جیمینه با پدر ات بعدا شریک میشه و رفیق قدیمین جیمینم توی شرکت باباش سهام داره
پارک سوزی: خواهر جیمینه مثل خودش کیوته ۲۹ سالشه
هیونگ کای: دوست پسر ات همیشه باهم دعوا دارن داره با دوست صمیمیه ات بهش خیانت میکنه اما اتو دوست داره دلیلی هم که خیانت کرده اینه که ات تاحالا نزاشته بهش دست بزنه
خب بچه ها یه توضیح کوچیک راجب داستان بدم جیمین و خانوادش توی استرالیا زندگی میکنن و میخوان بعد ده سال برگردن کره و تا زمانی که عمارتشون درست شه میان عمارت خاندان لی که دوست خانوادگیشونه و داستان از اینجا شروع میشه
لی ات: رفیق خیلی صمیمیه جیمین و دوستای خانوادگی که ۱۰ ساله همو ندیدن ۲۰سالشه خیلی خوشگل و خوش هیکله چشمای قهوه ایه روشن موهای لخت و بلند
پارک جیمین: دوست اته همونطور که گفتم و اینکه از بچگی عاشق اته ولی ات نمیدونه و میشناسیدش پسرمو دیگه خوشتیپ کیوت اصن اوففف...
لی گارا: مامانه اته دلش میخواد جیمین دامادش باشه به شدت مامان خوب و پایه ایه
لی جونگ: پدر اته مردی مهربون و به تصمیمات بچه هاش احترام میزاره
لی دونگ ووک: داداشه اته میشناسیدش ۴۵ سالشه با ات خیلی مهربونه سر به سرش میزاره اینجا صاحب یه هلدینگه
پارک نونا: مامان جیمینه ایشونم میخواد عروس ایندش ات باشه و خیلی با درکه
پارک سوهو: پدر جیمینه با پدر ات بعدا شریک میشه و رفیق قدیمین جیمینم توی شرکت باباش سهام داره
پارک سوزی: خواهر جیمینه مثل خودش کیوته ۲۹ سالشه
هیونگ کای: دوست پسر ات همیشه باهم دعوا دارن داره با دوست صمیمیه ات بهش خیانت میکنه اما اتو دوست داره دلیلی هم که خیانت کرده اینه که ات تاحالا نزاشته بهش دست بزنه
خب بچه ها یه توضیح کوچیک راجب داستان بدم جیمین و خانوادش توی استرالیا زندگی میکنن و میخوان بعد ده سال برگردن کره و تا زمانی که عمارتشون درست شه میان عمارت خاندان لی که دوست خانوادگیشونه و داستان از اینجا شروع میشه
۶.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.