پارت ۱
پارت ۱
( صبح ساعت ۱۰)
ا.ت ویو
وای دارم میمیرم هم حس خوبیه هم حس استرس دار ولی بیشتر خوبه باید آماده شم دیگ وقتش رسید
مامان ا.ت : آماده یی زود باش دیگه زود
ا.ت : اومدم الا ......الان
ا.ت ویو
ی هودی رنگ نسکافه یی پوشیده بودم با شلوار اخه هنوز تو ایرانم نمیتونم دامن بپوشم
بعد هم سوار ماشین شدیم و مامانم منو گذاشت فرود گاه
بابای ا.ت : خیلی دلم تنگت میشه زیاد بهمون زنگ بزن خیلی دوست دارم ( با یک قطره اشک ک سریع پاکش کرد)
ات : منم دوست دارم و خیلی بهتون زنگ میزم بابا جونم .
( ی بغل محکم )
مامان ا.ت : دختم مواظب خودت باش خیلی دوست دارم اگه بهت زنگ زدم جواب بدی ها ( با گریه های کم)
ا.ت:منم خیلی دوست دارم و دوست داشتم پیشتون بمونم و باید برم کره .( با گریه های کم )
( ی بغل محکم)
ا.ت ویو
سوار شدم و تقریبا بعد از دو ساعت رسیدم .
ا.ت: چ جای خوبی
( ساعت ۳ ظهر)
ا.ت ویو
خب فردا میرم دانشگاه امید وارم خوب باشه و رفتم یکم از وسایلو چیدم داخل اتاقم
( صبح )
( صبح ساعت ۱۰)
ا.ت ویو
وای دارم میمیرم هم حس خوبیه هم حس استرس دار ولی بیشتر خوبه باید آماده شم دیگ وقتش رسید
مامان ا.ت : آماده یی زود باش دیگه زود
ا.ت : اومدم الا ......الان
ا.ت ویو
ی هودی رنگ نسکافه یی پوشیده بودم با شلوار اخه هنوز تو ایرانم نمیتونم دامن بپوشم
بعد هم سوار ماشین شدیم و مامانم منو گذاشت فرود گاه
بابای ا.ت : خیلی دلم تنگت میشه زیاد بهمون زنگ بزن خیلی دوست دارم ( با یک قطره اشک ک سریع پاکش کرد)
ات : منم دوست دارم و خیلی بهتون زنگ میزم بابا جونم .
( ی بغل محکم )
مامان ا.ت : دختم مواظب خودت باش خیلی دوست دارم اگه بهت زنگ زدم جواب بدی ها ( با گریه های کم)
ا.ت:منم خیلی دوست دارم و دوست داشتم پیشتون بمونم و باید برم کره .( با گریه های کم )
( ی بغل محکم)
ا.ت ویو
سوار شدم و تقریبا بعد از دو ساعت رسیدم .
ا.ت: چ جای خوبی
( ساعت ۳ ظهر)
ا.ت ویو
خب فردا میرم دانشگاه امید وارم خوب باشه و رفتم یکم از وسایلو چیدم داخل اتاقم
( صبح )
۳۰.۰k
۲۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.