تکپارتی هیونجین
در خواستی
وقتی پریودی...
زینگ زینگ(صدای ساعت)
ات: پوففف خوابم میاد نمی خوام برم مدرسه نههههه اوففف
م.ت: ات دخترم بلند شو باید بری مدرسه
ات: مامان دلم درد میکنه خوابم میاد(حالت گریه)
م.ت: چرا درد میکنه وایسا ببینم امروز چندمه؟ وایییی دختر امروز روز پریودیتههه
ات: چیییی؟؟؟ وای نه حوصله پریودی رو ندارمممم
م.ت: خب امروزو نرو بخواب تا دلت بهتر شه
ات: اوکی شب بخیر
م.ت: پریود میشی اسکل میشیا الان صبحه دختر
ات: اوففف مامان گیر نده
م.ت: خیل خب من رفتم
ویو هیونجین
چیزی تا شروع کلاس نمونده ات هنوز نیومده مدرسه همیشه ۴۵ دقیقه زود تر از من میومد کجاسسس همینطوری درگیر بود مغزم که بهش زنگ زدم بعد ۵ بوق برداشت
ات: بله(خوابالو)
هیون: الو بیب کجاییی نیومدی مدرسه چیزی شده؟ چیزی تا شروع کلاس نمونده
ات: عشقم من پریود شدم دلم درد میکنه مامانم گفت میتونم نیام مدرسه
هیون: وایی دخترم دلش درد میکنه اره؟
ات: آره دخترت دلش درد میکنه دلش بغلت تورو میخواد(کیوت)
هیون: اوخخخ خداااا باشه باشه من بعد مدرسه میام خونتون باشه؟
ات: باشه
هیون: خدافظ کوچولوم
ات: خدافظ
ویو ات
بعد اینکه هیون قطع کرد رفتم به خوابیدن ادامه دادم مامانمم برام کیسه آب گرم با صبحونه اورد اتاقم(مامان من که اگر فلجم باشم باید بیام سر میز صبحونه بخورم) بعد با گوشیم ور رفتم
ویو هیونجین
زنگ آخر بود جای ات کنارم خالی بود اون بغل دستیم بود داشتم هر نکته ای که دبیر میگفت یادداشت میکردم که زنگ خورد کیفمو برداشتم رفتم بیرون میخواستم برم پیش ات پس رفتم یه کیسه پاستیل ترش گرفتم نوتلا و آب انبه هم خیلی دوست داره گرفتم برات رفتم سمت خونش
یه ربع بعد
دینگ دینگ(زنگ خونه)
م.ت: هیونجین پسرم سلام
هیونجین: سلام خاله خوبی؟
م.ت: خدارو شکر خوبم لابد اومدی دیدن ات درسته؟
هیونجین: بله اومدم پیشش راستی هورمونش که به هم نریخته بخواد جرم بده الکی سرم داد بزنه
م.ت: .....
بچه ها بقیش پارت بعد که الان میزارم حمایت کنیدددد جان جدتوننننن به خدا حمایت نکنین پیجو میبندم دیگه فعالیت نمیکنم
وقتی پریودی...
زینگ زینگ(صدای ساعت)
ات: پوففف خوابم میاد نمی خوام برم مدرسه نههههه اوففف
م.ت: ات دخترم بلند شو باید بری مدرسه
ات: مامان دلم درد میکنه خوابم میاد(حالت گریه)
م.ت: چرا درد میکنه وایسا ببینم امروز چندمه؟ وایییی دختر امروز روز پریودیتههه
ات: چیییی؟؟؟ وای نه حوصله پریودی رو ندارمممم
م.ت: خب امروزو نرو بخواب تا دلت بهتر شه
ات: اوکی شب بخیر
م.ت: پریود میشی اسکل میشیا الان صبحه دختر
ات: اوففف مامان گیر نده
م.ت: خیل خب من رفتم
ویو هیونجین
چیزی تا شروع کلاس نمونده ات هنوز نیومده مدرسه همیشه ۴۵ دقیقه زود تر از من میومد کجاسسس همینطوری درگیر بود مغزم که بهش زنگ زدم بعد ۵ بوق برداشت
ات: بله(خوابالو)
هیون: الو بیب کجاییی نیومدی مدرسه چیزی شده؟ چیزی تا شروع کلاس نمونده
ات: عشقم من پریود شدم دلم درد میکنه مامانم گفت میتونم نیام مدرسه
هیون: وایی دخترم دلش درد میکنه اره؟
ات: آره دخترت دلش درد میکنه دلش بغلت تورو میخواد(کیوت)
هیون: اوخخخ خداااا باشه باشه من بعد مدرسه میام خونتون باشه؟
ات: باشه
هیون: خدافظ کوچولوم
ات: خدافظ
ویو ات
بعد اینکه هیون قطع کرد رفتم به خوابیدن ادامه دادم مامانمم برام کیسه آب گرم با صبحونه اورد اتاقم(مامان من که اگر فلجم باشم باید بیام سر میز صبحونه بخورم) بعد با گوشیم ور رفتم
ویو هیونجین
زنگ آخر بود جای ات کنارم خالی بود اون بغل دستیم بود داشتم هر نکته ای که دبیر میگفت یادداشت میکردم که زنگ خورد کیفمو برداشتم رفتم بیرون میخواستم برم پیش ات پس رفتم یه کیسه پاستیل ترش گرفتم نوتلا و آب انبه هم خیلی دوست داره گرفتم برات رفتم سمت خونش
یه ربع بعد
دینگ دینگ(زنگ خونه)
م.ت: هیونجین پسرم سلام
هیونجین: سلام خاله خوبی؟
م.ت: خدارو شکر خوبم لابد اومدی دیدن ات درسته؟
هیونجین: بله اومدم پیشش راستی هورمونش که به هم نریخته بخواد جرم بده الکی سرم داد بزنه
م.ت: .....
بچه ها بقیش پارت بعد که الان میزارم حمایت کنیدددد جان جدتوننننن به خدا حمایت نکنین پیجو میبندم دیگه فعالیت نمیکنم
۴.۶k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.