صلام:) ی دوپارتی از موچی اوردم :)))
از زبان جنی....
الان ۵ماهه ک باهمیم روز های اول جیمین خیلی دوسم داشت ولی الان سرده ولی انقد زود میخواد سرد شه؟
امروز دوستم نونا
نامه فرستاده بود ک ی پارتی گرفته و ما رو هم دعوت کرده البته کلی ادم دعوت کرده این بشررر حتی منم نمیشناسمشون...
نامه رو گذاشتم رو میز جیمین ک خودش ببینه....
.....صبح....
صبح ک بیدار شدم سریع رفتم آشپزخونه تا ی چیزی بخورم چون گشنم بودم ...همه چیز عادی بود جز ی چیز.....
ی برگه ابی رنگ روی یخچال ک قطعا مال جیمینه..... روش نوشته بود
-عصر ساعت۸ بیا دم در منتظرم...
+اه حداقل ی چی گف...
ساعت ۷ بود دیگ رفتم اماده شم ...
ی دوش ۱۰ دقیقه ای گرفتم و ی لباس انتخاب کردم..
ی لباس دارک کوتاه پوشیدم
هرچند جیمین خوشش نمیاد من لباسای کوتاه بپوشم ولی دیگ اینم حتی براش اهمیت نداره....
ساعت ۸ رفتم دم در ولی...خبری ازش نبود تا۸ و نیم منتظر بودم ک دیگ تاکسی گرفتم...
اه کار همیشه اش هس دیگ عادیه....
رسیدم و در زدم...
÷اااا سلام بصت فرندممم چ هات شدی
+اه سلام ..مرصی
÷بیا تو
+باش
÷ببینم جی...
+جیمین نیومد
÷اه چرا
+کار همیشه اش هس دیگ چ کار کنم باهام سرد شده و منو نمی خواد
÷اوه شت
+چیه
÷.....
+چته ت ....هی
یهو نفس های داغ و عمیق ی نفر قشنگ از پشت سرم حس کردم وقتی برگشتم جیمین رو دیدم......
+عا..جی...جیمین
یهو دستم رو گرف و دنبال خودش کشید
-دیگ نمی خوام فک کنی من سردم و این اخرین باریه میایم ب همچین پارتیه مزخرفی فعلا من میرم بشینم...
+کارایه عادیش بود دیگ برای من درکش راحته...
رفتم ت ک دیدم... جیمین داره با ی دختر حرف میزنه ..... ی دختر خیلی جذاب بود و همش چسبیده بود ب جیمینم ...اه جیمین هم ک بدش نمی اومد پس اونم راحت بود اون بدش میاد پسرا نزدیکم شن ولی برا خودش ک ب من مربوط نیس اههه..
بدون توجه نشستم تا اینک ی پسر خیلی هات و جذاب امد
×افتخار رقص میدید لیدی جذاب
+منم از سر لج با جیمین گفتم:البته....
.
...
تمام اون مدت جیمین خیلی بد و خشن نگام میکرد...... قشنگ ترکیبی از:عصبی .هات . وحشی و خشن...
بعد از رقص رفتم نشستم ک جیمین اومد سمتم و منو ب سمت ماشینش برد البته من فک کردم میریم ت ماشین ولی ن ....
+هی چیکار میکنی....ولم کن جیمین!
یهو جیمین مکث کرد و روش رو ب سمتم بر گردوند
-من ...دیگ حتی موچی هم
صدام نمیکنی؟
الان ۵ماهه ک باهمیم روز های اول جیمین خیلی دوسم داشت ولی الان سرده ولی انقد زود میخواد سرد شه؟
امروز دوستم نونا
نامه فرستاده بود ک ی پارتی گرفته و ما رو هم دعوت کرده البته کلی ادم دعوت کرده این بشررر حتی منم نمیشناسمشون...
نامه رو گذاشتم رو میز جیمین ک خودش ببینه....
.....صبح....
صبح ک بیدار شدم سریع رفتم آشپزخونه تا ی چیزی بخورم چون گشنم بودم ...همه چیز عادی بود جز ی چیز.....
ی برگه ابی رنگ روی یخچال ک قطعا مال جیمینه..... روش نوشته بود
-عصر ساعت۸ بیا دم در منتظرم...
+اه حداقل ی چی گف...
ساعت ۷ بود دیگ رفتم اماده شم ...
ی دوش ۱۰ دقیقه ای گرفتم و ی لباس انتخاب کردم..
ی لباس دارک کوتاه پوشیدم
هرچند جیمین خوشش نمیاد من لباسای کوتاه بپوشم ولی دیگ اینم حتی براش اهمیت نداره....
ساعت ۸ رفتم دم در ولی...خبری ازش نبود تا۸ و نیم منتظر بودم ک دیگ تاکسی گرفتم...
اه کار همیشه اش هس دیگ عادیه....
رسیدم و در زدم...
÷اااا سلام بصت فرندممم چ هات شدی
+اه سلام ..مرصی
÷بیا تو
+باش
÷ببینم جی...
+جیمین نیومد
÷اه چرا
+کار همیشه اش هس دیگ چ کار کنم باهام سرد شده و منو نمی خواد
÷اوه شت
+چیه
÷.....
+چته ت ....هی
یهو نفس های داغ و عمیق ی نفر قشنگ از پشت سرم حس کردم وقتی برگشتم جیمین رو دیدم......
+عا..جی...جیمین
یهو دستم رو گرف و دنبال خودش کشید
-دیگ نمی خوام فک کنی من سردم و این اخرین باریه میایم ب همچین پارتیه مزخرفی فعلا من میرم بشینم...
+کارایه عادیش بود دیگ برای من درکش راحته...
رفتم ت ک دیدم... جیمین داره با ی دختر حرف میزنه ..... ی دختر خیلی جذاب بود و همش چسبیده بود ب جیمینم ...اه جیمین هم ک بدش نمی اومد پس اونم راحت بود اون بدش میاد پسرا نزدیکم شن ولی برا خودش ک ب من مربوط نیس اههه..
بدون توجه نشستم تا اینک ی پسر خیلی هات و جذاب امد
×افتخار رقص میدید لیدی جذاب
+منم از سر لج با جیمین گفتم:البته....
.
...
تمام اون مدت جیمین خیلی بد و خشن نگام میکرد...... قشنگ ترکیبی از:عصبی .هات . وحشی و خشن...
بعد از رقص رفتم نشستم ک جیمین اومد سمتم و منو ب سمت ماشینش برد البته من فک کردم میریم ت ماشین ولی ن ....
+هی چیکار میکنی....ولم کن جیمین!
یهو جیمین مکث کرد و روش رو ب سمتم بر گردوند
-من ...دیگ حتی موچی هم
صدام نمیکنی؟
۲۶.۲k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.