آخرین بوسه ۸۶
و بعد که حال ات خوب شد هر ۲ با هم دیگه رفتن که شام بخورن وقتی ات بوی غذاها به دماغش خورد جلوی دهنش رو گرفت
و رفت توی دست شویی
و جونگ کوک بیچاره هم به جای اینکه شام بخوره رفت پیش ات
ات لبخند کم رمقی زد و گفت:
جونگ کوک تو برو شام رو بخور
من فعلا چیزی میل ندارم بخورم
جونگ کوک با نگرانی گفت:
نه اگه تو میل نداشته باشی
منم میل ندارم، چیزی دلت میخواد برات بیارم؟
(خدا بده از این شوهرا)
ات: نه فعلا،فکنم معده ام ضعیف شده و غذاهای سنگین نمیتونم بخورم
جونگ کوک لبخندی زد و گفت:
تو همین جا باش،تا حالت اگه بد شد راحت باشی،من میام
ات لبخندی زد و گفت:
باشه پس تو هم برو شامت رو زودتر بخور
و بعد جونگ کوک رفت
این داستان ادامه دارد...💜
#جونگ_کوک
#فیک
و رفت توی دست شویی
و جونگ کوک بیچاره هم به جای اینکه شام بخوره رفت پیش ات
ات لبخند کم رمقی زد و گفت:
جونگ کوک تو برو شام رو بخور
من فعلا چیزی میل ندارم بخورم
جونگ کوک با نگرانی گفت:
نه اگه تو میل نداشته باشی
منم میل ندارم، چیزی دلت میخواد برات بیارم؟
(خدا بده از این شوهرا)
ات: نه فعلا،فکنم معده ام ضعیف شده و غذاهای سنگین نمیتونم بخورم
جونگ کوک لبخندی زد و گفت:
تو همین جا باش،تا حالت اگه بد شد راحت باشی،من میام
ات لبخندی زد و گفت:
باشه پس تو هم برو شامت رو زودتر بخور
و بعد جونگ کوک رفت
این داستان ادامه دارد...💜
#جونگ_کوک
#فیک
۶.۰k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.