نوشیدن خون قرمز
🩸𝐃𝐫𝐢𝐧𝐤𝐢𝐧𝐠 𝐫𝐞𝐝 𝐛𝐥𝐨𝐨𝐝🩸
(𝐏𝐚𝐫𝐭 24 )
پرش زمانی تو شهر بازی
ات: تیدا و جنی بیاین بریم ترن هوایی....
تهیونگ: پس ما هویجیم؟!....
ات: ( میخنده)....
شوگا: بیا برای هممون بلیط گرفتم بریم سوار شیم.....
دخترا: بریمممم.....
( تهیونگ و ات نشستن ردیف اول.... جیمین و نامجون نشستن ردیف دوم...... شوگا و تیدا نشستن ردیف سوم..... جنی و جونگ کوک هم نشستن ردیف چهارم.....)
جنی: یا ابلفض حرکت کرد..... جیغغغغ
جونگ کوک: هنوز که چیزی نشده جیغ میزنی....
جنی: من ترن هوایی خیلی دوست دارم اخههههههه.......
جونگ کوک: هروز میارمت...
جنی: واییییی.....( میپره بغلش)....
جونگ کوک: نکن کمربند هامون باز میشه به فنا میریم.....
تیدا: شوگا سفت دستامو بگیر.....
شوگا: باشه .... ( دستای تیدا رو محکم گرفت....)
جیمین: هیونگگگ من میشاشم سر جام منو سفت بگیر....
نامجون: خاک بر اون سرت کنم مثلا خوناشامه ترسووووو.....
جیمین: هیونگگگ الان داریم میریم بالا یهو میایم پایین من جون به مرگ میشمممم مراقب بقیه باششش......
ات: اخ جون بدو برو بدو برو
تهیونگ: دوست دخترم خله ولم نمیکنه....
ات: اتفاقا این اهنگ برعکسه اشتباه خوندی..... من باید اینو بگم.... دوست پسرم خلههه ولم نمیکنهههه.....
تهیونگ: معلومه که ولت نمی کنممم..... ( دستای ات رو محکم میگیره.....)
( تیدا داد میزنه و میگه)....
تیدا: یا ابلفضضض الان سقوط می کنیم.....
ات: برو برو ارهههه....
( یهو ترن هوایی از یه ارتفاع خیلی بلند رفت پایین.....)
تهیونگ: عرررررررررررررررر
ات: جیغغغغغغغغغغ ( محکم چسبیده بود به تهیونگ.....)
نامجون: هوووووووو
جیمین: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
تیدا: شوگاااااااااااا منو بگیررررررر عررررررر جیغغغغغغ
شوگا: ( خنده لثه ای میکنه)..... یوهوووو
جنی: یا پیغمبرررررر عرررررررررر جیغغغغغغ
جونگ کوک: جیغغغغغغ عررررر
( ترن هوایی همونجوری میرفت و بقیه از دفعه قبل بیشتر جیغ میکشیدن و صداشون دیگه گرفته بود.....)
ات: ( با صدای گرفته).... خیلی حال دادددد
جنی: اره خیلییی......
تیدا: ایندفعه بریم کشتی صبااااا......
بقیه: باشههههه......
( ایندفعه نامجون رفت برای همه بلیط گرفت و مثل همیشه تهیونگ و ات اون لبه ی لبه نشستن و کنارش دونفر دیگه جا داشت که جنی و جونگ کوک نشستن ..... منظورم از لبه سمت دم اژدها هست که بیشتر میره بالا.....
تیدا و شوگا و نامجون و جیمین هم لبه سمت دهن اژدها نشستن چهار نفری......)
شوگا: من خیلی اینو میترسمممم......
تیدا: من هستم نترس.....
(کشتی صبا حرکت کرد و مثل همیشه بقیه دوباره جیغ زدن و اومدن پایین بعد تموم شدنش.....)
جونگ کوک: وای..... دارم بالا میارم.....
جنی: حامله ایییی..... ( میخنده)
ات: زهرمارررر ( میخنده)
(𝐏𝐚𝐫𝐭 24 )
پرش زمانی تو شهر بازی
ات: تیدا و جنی بیاین بریم ترن هوایی....
تهیونگ: پس ما هویجیم؟!....
ات: ( میخنده)....
شوگا: بیا برای هممون بلیط گرفتم بریم سوار شیم.....
دخترا: بریمممم.....
( تهیونگ و ات نشستن ردیف اول.... جیمین و نامجون نشستن ردیف دوم...... شوگا و تیدا نشستن ردیف سوم..... جنی و جونگ کوک هم نشستن ردیف چهارم.....)
جنی: یا ابلفض حرکت کرد..... جیغغغغ
جونگ کوک: هنوز که چیزی نشده جیغ میزنی....
جنی: من ترن هوایی خیلی دوست دارم اخههههههه.......
جونگ کوک: هروز میارمت...
جنی: واییییی.....( میپره بغلش)....
جونگ کوک: نکن کمربند هامون باز میشه به فنا میریم.....
تیدا: شوگا سفت دستامو بگیر.....
شوگا: باشه .... ( دستای تیدا رو محکم گرفت....)
جیمین: هیونگگگ من میشاشم سر جام منو سفت بگیر....
نامجون: خاک بر اون سرت کنم مثلا خوناشامه ترسووووو.....
جیمین: هیونگگگ الان داریم میریم بالا یهو میایم پایین من جون به مرگ میشمممم مراقب بقیه باششش......
ات: اخ جون بدو برو بدو برو
تهیونگ: دوست دخترم خله ولم نمیکنه....
ات: اتفاقا این اهنگ برعکسه اشتباه خوندی..... من باید اینو بگم.... دوست پسرم خلههه ولم نمیکنهههه.....
تهیونگ: معلومه که ولت نمی کنممم..... ( دستای ات رو محکم میگیره.....)
( تیدا داد میزنه و میگه)....
تیدا: یا ابلفضضض الان سقوط می کنیم.....
ات: برو برو ارهههه....
( یهو ترن هوایی از یه ارتفاع خیلی بلند رفت پایین.....)
تهیونگ: عرررررررررررررررر
ات: جیغغغغغغغغغغ ( محکم چسبیده بود به تهیونگ.....)
نامجون: هوووووووو
جیمین: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
تیدا: شوگاااااااااااا منو بگیررررررر عررررررر جیغغغغغغ
شوگا: ( خنده لثه ای میکنه)..... یوهوووو
جنی: یا پیغمبرررررر عرررررررررر جیغغغغغغ
جونگ کوک: جیغغغغغغ عررررر
( ترن هوایی همونجوری میرفت و بقیه از دفعه قبل بیشتر جیغ میکشیدن و صداشون دیگه گرفته بود.....)
ات: ( با صدای گرفته).... خیلی حال دادددد
جنی: اره خیلییی......
تیدا: ایندفعه بریم کشتی صبااااا......
بقیه: باشههههه......
( ایندفعه نامجون رفت برای همه بلیط گرفت و مثل همیشه تهیونگ و ات اون لبه ی لبه نشستن و کنارش دونفر دیگه جا داشت که جنی و جونگ کوک نشستن ..... منظورم از لبه سمت دم اژدها هست که بیشتر میره بالا.....
تیدا و شوگا و نامجون و جیمین هم لبه سمت دهن اژدها نشستن چهار نفری......)
شوگا: من خیلی اینو میترسمممم......
تیدا: من هستم نترس.....
(کشتی صبا حرکت کرد و مثل همیشه بقیه دوباره جیغ زدن و اومدن پایین بعد تموم شدنش.....)
جونگ کوک: وای..... دارم بالا میارم.....
جنی: حامله ایییی..... ( میخنده)
ات: زهرمارررر ( میخنده)
۷.۳k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.