🔰B̷a̷n̷d̷ T̷e̷n̷ b̷o̷y̷s̷🔰..🖤⛓️M̷A̷F̷I̷A̷⛓️🖤"پارت"1̷6̷
کیوتاااا اینم پارت بعدی ....
و راستی برنده شدن پسرامونووتبریک میگمممم🔰😁✌️
خب حرفی ندارم.... 😐
بریم ادامه فیک 🤟🖤🔰..
که یک دفعه با چیزی که دیدم احساس کردم قلبم دیگه نمیزنه....
حتی نمیتونستم از جام تکون بخورم.... این امکان....نداره!!😰...
اون بدن سرد غرق خون جیمین بود که تو دستای تهیونگ بود... از زبان تهیونگ :داشتم با داد به اون گانگسترای عوضی میگفتم که دکترو خبر کنن که یک دفعه دیدم ا/ت از اتاق جیمین با ترس اومد بیرون !!! .... نه!.... اون.. نباید جیمین تویه این وضعیت ببینه..😠.....
تهیونگ : جی..جیهوپ سریع ا/ت رو ببر تویه اتاق....
جیهوپ : ولی اخه... تهیونگ : جیهوپ گفتم ا/ت رو ببر داخل😡.. (با داد😐).. اینو که گفتم دیدم دکتر اومد سریع جیمینو بردم تو اتاقش... رفتم داخل اتاق جیمین و جیمینو گذاشتم رو تختش و درو قفل کردم تا ا/ت نتونه بیاد!!
از زبان ا/ت : اشکام بی اختیار مسیر گونه هامو طی کردن... احساس میکردم دیگع هیچی برام معنی نداره.... همه چی تموم شد!!🙃..... اره...ا/ت این زندگی توهه... باید دوستش داشته باشی نه؟؟... 😭😭...
دیگه نمیتونستم به هیچی فکر کنم.... ف..فقط میخواستم جیمینو ببینیم...😭... با سرعت رفتم پیش تهیونگ تا جیمینو بقلش کنم ..😭... که یه نفر مانعم شد... جیهوپ : ا/ت خواهش میکنم برو...😟. ا/ت : ولم کن عوضییییی!!!...
چه بلایی سر برادرم اوردیم ها؟؟😭😭😭..... جیهوپ : ا/ت خواهش م...
ا/ت : خفه شوووو... برو اونور عوضییی😡😭.... جیهوپ : ا/تتتتتت بس کن😡.. تو نمیتونی بری پیش جیمین .... ا/ت : برو اونور میخوام برادرمو ببینم😭😭😭...ترو خدا بروووو😭😭... جیهوپ : ااا/تت... اروم باش😢....
ا/ت : نمیخواااامممم برو اونورررررر😭😭😡😡.. میخواستم پسره رو هول بدم که یک دفعه... گرفتمو مانعم شد ....
از زبان جیهوپ : وقتی دیدم ا/ت دیگه اروم نمیشه... برش گردوندمو و دستاشو گرفتم ..واز پشت بقلش کردم... که... یک دفعه دیدم.. افتاد رو زمین 😨....
از زبان ا/ت : دی...دیگه نفس خوب بالا نمیومد ... نمیتونستم درست حرف بزنم😭😭... فقط تقلا میکردم تا پسره ولم کنه..😭...
ا/ت : ازت..هق..خواهش... می..ک..نم..هق.. هق... بزار ببینمش🥺💔...
جیهوپ : ا/ت بس کن تو نمیتونی ببینیش...
ا/ت : برای چی ها؟؟؟ (با داد)😡😡..... ولم کن.... گفتم ولم کننننن..😡
از زبان جیهوپ : وقتی دیدم دیگه نمیخواد به حرفم گوش کن دستاشو از پشت سفت گرفتم طوری که محکم سرش خورد به سینم و افتاد تو بقلم..... که...
پایان پارت 16😐😐😐😐....
کاتت شد😐✌️
خب... دوستان BTS همین الان کامبک داددد...🤯🤯...
کامنتتتتتتتت😐😐🤟
و راستی برنده شدن پسرامونووتبریک میگمممم🔰😁✌️
خب حرفی ندارم.... 😐
بریم ادامه فیک 🤟🖤🔰..
که یک دفعه با چیزی که دیدم احساس کردم قلبم دیگه نمیزنه....
حتی نمیتونستم از جام تکون بخورم.... این امکان....نداره!!😰...
اون بدن سرد غرق خون جیمین بود که تو دستای تهیونگ بود... از زبان تهیونگ :داشتم با داد به اون گانگسترای عوضی میگفتم که دکترو خبر کنن که یک دفعه دیدم ا/ت از اتاق جیمین با ترس اومد بیرون !!! .... نه!.... اون.. نباید جیمین تویه این وضعیت ببینه..😠.....
تهیونگ : جی..جیهوپ سریع ا/ت رو ببر تویه اتاق....
جیهوپ : ولی اخه... تهیونگ : جیهوپ گفتم ا/ت رو ببر داخل😡.. (با داد😐).. اینو که گفتم دیدم دکتر اومد سریع جیمینو بردم تو اتاقش... رفتم داخل اتاق جیمین و جیمینو گذاشتم رو تختش و درو قفل کردم تا ا/ت نتونه بیاد!!
از زبان ا/ت : اشکام بی اختیار مسیر گونه هامو طی کردن... احساس میکردم دیگع هیچی برام معنی نداره.... همه چی تموم شد!!🙃..... اره...ا/ت این زندگی توهه... باید دوستش داشته باشی نه؟؟... 😭😭...
دیگه نمیتونستم به هیچی فکر کنم.... ف..فقط میخواستم جیمینو ببینیم...😭... با سرعت رفتم پیش تهیونگ تا جیمینو بقلش کنم ..😭... که یه نفر مانعم شد... جیهوپ : ا/ت خواهش میکنم برو...😟. ا/ت : ولم کن عوضییییی!!!...
چه بلایی سر برادرم اوردیم ها؟؟😭😭😭..... جیهوپ : ا/ت خواهش م...
ا/ت : خفه شوووو... برو اونور عوضییی😡😭.... جیهوپ : ا/تتتتتت بس کن😡.. تو نمیتونی بری پیش جیمین .... ا/ت : برو اونور میخوام برادرمو ببینم😭😭😭...ترو خدا بروووو😭😭... جیهوپ : ااا/تت... اروم باش😢....
ا/ت : نمیخواااامممم برو اونورررررر😭😭😡😡.. میخواستم پسره رو هول بدم که یک دفعه... گرفتمو مانعم شد ....
از زبان جیهوپ : وقتی دیدم ا/ت دیگه اروم نمیشه... برش گردوندمو و دستاشو گرفتم ..واز پشت بقلش کردم... که... یک دفعه دیدم.. افتاد رو زمین 😨....
از زبان ا/ت : دی...دیگه نفس خوب بالا نمیومد ... نمیتونستم درست حرف بزنم😭😭... فقط تقلا میکردم تا پسره ولم کنه..😭...
ا/ت : ازت..هق..خواهش... می..ک..نم..هق.. هق... بزار ببینمش🥺💔...
جیهوپ : ا/ت بس کن تو نمیتونی ببینیش...
ا/ت : برای چی ها؟؟؟ (با داد)😡😡..... ولم کن.... گفتم ولم کننننن..😡
از زبان جیهوپ : وقتی دیدم دیگه نمیخواد به حرفم گوش کن دستاشو از پشت سفت گرفتم طوری که محکم سرش خورد به سینم و افتاد تو بقلم..... که...
پایان پارت 16😐😐😐😐....
کاتت شد😐✌️
خب... دوستان BTS همین الان کامبک داددد...🤯🤯...
کامنتتتتتتتت😐😐🤟
۷۰.۱k
۰۴ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.