my first love²🖤🍷
my first love²🖤🍷
ویو ا/ت
من نمیفهمم هنر و نقاشی به این خوبی اخه مگه هرکسی که دکتر یا پزشکه یا معروفه ادم خوب و موفقیه لعنت به این طرز فکرشون هوفف اخه الان من چه کاری پیدا کنم اونم تا فردا زمان کمیه من واقعا نمیخوام برم بوسان ای خدایا کمکم کن همینجوری داشتم با خودم کلنجار میرفتم و قدم میزدم که یهو با یکی بر خورد کردم
پایان ویو
+عا اقای محترم لطفا جلو چشتونو نگاه کنید
_خوبی
+بله ممنون
ویو ا/ت
تا سرمو اوردم بالا یکیو دیدم شبیه فرشته بود از جذابیتش داشتم ذوب می شدم اخه مگه اینقدر جذابم و کیوت داریم
پایان ویو
+شما خوبید
_بله اما بهتره از این به بعد بیشتر مراقب باشید
+اما من که به شما نخوردم شما به من خوردی
_قاعدتا شما سرتون پایین بود و به من برخوردید
+خب شما هم میتونستید وقتی منو میدیدید راهتو کج کنید
_من هیچ وقت راهمو کج نمیکنم
+ببین اقا برو کنار میخوام برم کار واجبی دارم
_به من چه خودتون اول شروع کردی
+هوفف بسه دیگه خدافظ روز خوبی داشته باشید
_خداحافظ(خنده) این دیوونس واقعا(خنده)
ویو ا/ت
وای چرا اینقدر این جذاب بود خدای من من چمه هوفف اصلا ول شمن الان فقط باید دنبال کار بگردم نه چیز دیگه ای
پایان ویو ا/ت
کوک: بدویید سریع باید بریم شرکت خیلی دیر شد این دختر هم وقتمو گرفت
*بله اقا بفرمایید
کوک: ممنونم
ماریا: الو ا/ت
+بله چی شده
ماریا: هیچی شنیدم دنبال کار میگردی
+اره تو از کجا میدونی
ماریا: مامان بهم گفت
+اوف اره اگر پیدا نکنم باید برم بوسان
ماریا: من برات جورش کردم
+چی
ماریا: بیا شرکت ما اینجا یه مدریت مالی میخوان
+چی شوخیت گرفته من هیچی از مدریت مالی سر در نمیارم
ماریا:باشه پس بوسان بهت خوش بگذره
+باشه باشه فطع نکن. میام اما من بلد نیستماااا
ماریا: باشه تو بیا یه فکری میکنیم خدافظ
+خدافظ
ویو ا/ت
نمیدوسنتم خوشحال باشم یا ناراحت چون از یه طرف کار مدریت مالی بلد نبودم و از یه طرفم از اینکه کار پیدا کردم و دیگه مجبور نبودم برم بوسان خوشحال بودم و راه افتادم به سمت شرکت خواهرم
پایان ویو ا/ت
ادامه دارد...
ویو ا/ت
من نمیفهمم هنر و نقاشی به این خوبی اخه مگه هرکسی که دکتر یا پزشکه یا معروفه ادم خوب و موفقیه لعنت به این طرز فکرشون هوفف اخه الان من چه کاری پیدا کنم اونم تا فردا زمان کمیه من واقعا نمیخوام برم بوسان ای خدایا کمکم کن همینجوری داشتم با خودم کلنجار میرفتم و قدم میزدم که یهو با یکی بر خورد کردم
پایان ویو
+عا اقای محترم لطفا جلو چشتونو نگاه کنید
_خوبی
+بله ممنون
ویو ا/ت
تا سرمو اوردم بالا یکیو دیدم شبیه فرشته بود از جذابیتش داشتم ذوب می شدم اخه مگه اینقدر جذابم و کیوت داریم
پایان ویو
+شما خوبید
_بله اما بهتره از این به بعد بیشتر مراقب باشید
+اما من که به شما نخوردم شما به من خوردی
_قاعدتا شما سرتون پایین بود و به من برخوردید
+خب شما هم میتونستید وقتی منو میدیدید راهتو کج کنید
_من هیچ وقت راهمو کج نمیکنم
+ببین اقا برو کنار میخوام برم کار واجبی دارم
_به من چه خودتون اول شروع کردی
+هوفف بسه دیگه خدافظ روز خوبی داشته باشید
_خداحافظ(خنده) این دیوونس واقعا(خنده)
ویو ا/ت
وای چرا اینقدر این جذاب بود خدای من من چمه هوفف اصلا ول شمن الان فقط باید دنبال کار بگردم نه چیز دیگه ای
پایان ویو ا/ت
کوک: بدویید سریع باید بریم شرکت خیلی دیر شد این دختر هم وقتمو گرفت
*بله اقا بفرمایید
کوک: ممنونم
ماریا: الو ا/ت
+بله چی شده
ماریا: هیچی شنیدم دنبال کار میگردی
+اره تو از کجا میدونی
ماریا: مامان بهم گفت
+اوف اره اگر پیدا نکنم باید برم بوسان
ماریا: من برات جورش کردم
+چی
ماریا: بیا شرکت ما اینجا یه مدریت مالی میخوان
+چی شوخیت گرفته من هیچی از مدریت مالی سر در نمیارم
ماریا:باشه پس بوسان بهت خوش بگذره
+باشه باشه فطع نکن. میام اما من بلد نیستماااا
ماریا: باشه تو بیا یه فکری میکنیم خدافظ
+خدافظ
ویو ا/ت
نمیدوسنتم خوشحال باشم یا ناراحت چون از یه طرف کار مدریت مالی بلد نبودم و از یه طرفم از اینکه کار پیدا کردم و دیگه مجبور نبودم برم بوسان خوشحال بودم و راه افتادم به سمت شرکت خواهرم
پایان ویو ا/ت
ادامه دارد...
۵.۱k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.