ادامه پارت ۱۵
خودمو رو تخت پرت کردم و چشمامو بستم
وبه اینکه قراره چه اتفاقی
وقتی برگشتم بیوفته فکر کردم مطمئن بودم چیز جالبی پیش رو نبود
دیگه داشت خوابم میبرد که در اتاقم زده شد
ا/ت : بیا تو
شوگا با لباس شیکی اومد تو
شوگا : جوجه من دارم میرم شرکت مواظب خوت باش شاید شب دیر بیام
ا/ت : باشه
بلند شدمو بغلش کردم روی موهاشو بوسید و از اتاقم خارج شد.............
حمایتم کنید ....😂
وبه اینکه قراره چه اتفاقی
وقتی برگشتم بیوفته فکر کردم مطمئن بودم چیز جالبی پیش رو نبود
دیگه داشت خوابم میبرد که در اتاقم زده شد
ا/ت : بیا تو
شوگا با لباس شیکی اومد تو
شوگا : جوجه من دارم میرم شرکت مواظب خوت باش شاید شب دیر بیام
ا/ت : باشه
بلند شدمو بغلش کردم روی موهاشو بوسید و از اتاقم خارج شد.............
حمایتم کنید ....😂
۲۵.۰k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.