(پژمرده)P.11
چانسو*ویو
هانتر اون دارو میده به جک
جک:اینه فعلا پیش خودت نگهش دار تا ببینی چی میشه
چانسو:باشه،فقط
جک:چی؟
چانسو:فقط ازت یه درخواستی دارم،من واقعا عاشق ا/ت شدم ولی داداشم جانکوک به ا/ت نظر داره
جک:آره این روزت قراراشوننزیاد شده
چانسو:ا/ت هم ازش خوشش میاد میخوام که این دوتا رو از هم جدا کنی فقط بزاره از مرگ بابای ا/ت بگذره تا و بعد یکسری کن تا جداشن
جک:اها حله باشه،اصلا مشکلی نیست
چانسو:ممنون
جک:من به هدفم رسیدم و اون سوک هون عوضی رو با کمک تو نابود کردم،حالا هرچی بخوای بهت میدم.
رفتم بیمارستان
وارد سالن ریمارستان شدم مامانم اومد نزدیکم گفت که سوک هون بهوش اومده
و الان تعدادی تو اتاقش هستن
چند دقیقه گذشت تا همه اومدن بیرون منم
به بهونه ی اینکه سلامی بگم رفتم تو اتاقش
هیچکس نبود فقط اون و من بودیم
بیهوش نبود سرحال بود
چانسو:عمو سوکهون متاسفم ولی با این سروم مجبورم بکشمت
سوک هون:تو چی داری میگی؟
چانسو:جک بهم گفته تا تورو بکشم
سوک هون:چی جک؟
سرزمین رو بهش تزریق کردم
کم کم بیهوش شد ولی ۱ ساعت حداقل تا مرگش مونده
هانتر اون دارو میده به جک
جک:اینه فعلا پیش خودت نگهش دار تا ببینی چی میشه
چانسو:باشه،فقط
جک:چی؟
چانسو:فقط ازت یه درخواستی دارم،من واقعا عاشق ا/ت شدم ولی داداشم جانکوک به ا/ت نظر داره
جک:آره این روزت قراراشوننزیاد شده
چانسو:ا/ت هم ازش خوشش میاد میخوام که این دوتا رو از هم جدا کنی فقط بزاره از مرگ بابای ا/ت بگذره تا و بعد یکسری کن تا جداشن
جک:اها حله باشه،اصلا مشکلی نیست
چانسو:ممنون
جک:من به هدفم رسیدم و اون سوک هون عوضی رو با کمک تو نابود کردم،حالا هرچی بخوای بهت میدم.
رفتم بیمارستان
وارد سالن ریمارستان شدم مامانم اومد نزدیکم گفت که سوک هون بهوش اومده
و الان تعدادی تو اتاقش هستن
چند دقیقه گذشت تا همه اومدن بیرون منم
به بهونه ی اینکه سلامی بگم رفتم تو اتاقش
هیچکس نبود فقط اون و من بودیم
بیهوش نبود سرحال بود
چانسو:عمو سوکهون متاسفم ولی با این سروم مجبورم بکشمت
سوک هون:تو چی داری میگی؟
چانسو:جک بهم گفته تا تورو بکشم
سوک هون:چی جک؟
سرزمین رو بهش تزریق کردم
کم کم بیهوش شد ولی ۱ ساعت حداقل تا مرگش مونده
۲.۷k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.