پارت ۸ تلخ و شیرین
من:
از خواب بلند شدم .دستشویی رفتم،صبحونه خوردم و گوشیم رو چک کردم و رفتم برای حاضر شدن.یه تیشرت سبز لجنی رنگ تغریبا، کت لی، شلوار مشکی و یه کلاه پوشیدم و راه افتادم . دم در چند تا دختر رو دیدم که داشتن درباره ی اعضای بی تی اس بد و بیراه میگفتن. منم عصبانی شدم . رفتم جلو و موهای یکی رو کشیدم و گفتم:زینگ زینگ دختره جیغی آرومی زد و گفت: وحشیییی تو کی ای؟منم گفتم:من همون وحشی ای هستم که اومدم رامت کنم. وای خداااا نگاشون کن .بیچاره هااااا حتما اوپاتون ولتون کرده که میای درباره ی هر بنده خدایی ذرت پرت میکنین. ها؟یکی شون گفت:گوووووو جووووو دیونه ی وحشی . اونها حتی نمیتونن از خودشون دفاع کنن .بعدا که خبرا رو ببینی میفهمی داشت
دیرم میشد وگرنه اصلا دلم نمیخواست بهث رو تموم کنم . اما قبل از رفتنم گفتم :ولی اگه تونستن چی؟و رفتم. داشتم از پله بالا میرفتم که حرف آخرش منو به شک انداخت. خبرا . ترسیدم. نمیتونستم چیزی بهشون بگم پس فقط میخواستم تعقیبشون کنم .
جونگ کوک:
تغریبا ضبط موزیک ویدیومون رو تموم کردیم . با پسرا تصمیم گرفتیم تا خونه رو پیاده روی کنیم. وسط های راه توی یه کوچه ی خلوت۴ تا پسر هیکلی ای که معلوم بود کارشون آدم کشیه جلوم قرار گرفتن. یکی شون گفت:روز آخرتون رو بهتون تبریک میگم. چی؟اون داشت چی می گفت؟ که صدای زنی اومد:منم به شما تبریک میگم .برگشتن .یه زن داشت میومد نزدیک. چییییی؟امکان نداره... اواواو... اون آیریسه؟؟؟😱😱😱😨😨😨😨(ویت وات)نه... نه... نه... اون نباید اینجا باشه. داشتم نگرانش میشدم. مرده گفت :اوهههه خانم کوچولومون رو نگاه کن.هر چی می خوای بگووو بهم کوچولو؟آیریس گفت:ازت میخوام دهنت رو ببندی و یه نشخند زد.
من:
میدونستم که چقدر اعضا شکه شدن. اون مرد عوضی بعد از شنیدن حرفم لبخندش از بین رفت و به دونفر پشتی دستور داده که منو بگیرن و بزنن. ولی نمیتونستن چون من ۱۲سال توی یه گروه آدم کش بودم. تا اومدن نزدیک شن ولو شدن .
هم اون آدم های عوضی و هم اعضا خیلی تعجب کرده بودن .
نذاشتم و حوصله نداشتم که این دعوا رو ادامه بدم پس خودم رفتم جلو و ظربه فنیشون کردم. البته خودمم ۳جا کتک خوردم .بعد از تموم شدن دستمو داخل موها کردم و دادمشون عقب .رفتم جلوی اعضا و گفتم:شما حالتون خوبه؟ولی هیشکی جواب نداد. و فقط نگاه میکردن.
پارت بعدی شب میذارم(البته اگه شارژ گوشیم تموم نشه😑😑😒😒😒)
#جذاب
از خواب بلند شدم .دستشویی رفتم،صبحونه خوردم و گوشیم رو چک کردم و رفتم برای حاضر شدن.یه تیشرت سبز لجنی رنگ تغریبا، کت لی، شلوار مشکی و یه کلاه پوشیدم و راه افتادم . دم در چند تا دختر رو دیدم که داشتن درباره ی اعضای بی تی اس بد و بیراه میگفتن. منم عصبانی شدم . رفتم جلو و موهای یکی رو کشیدم و گفتم:زینگ زینگ دختره جیغی آرومی زد و گفت: وحشیییی تو کی ای؟منم گفتم:من همون وحشی ای هستم که اومدم رامت کنم. وای خداااا نگاشون کن .بیچاره هااااا حتما اوپاتون ولتون کرده که میای درباره ی هر بنده خدایی ذرت پرت میکنین. ها؟یکی شون گفت:گوووووو جووووو دیونه ی وحشی . اونها حتی نمیتونن از خودشون دفاع کنن .بعدا که خبرا رو ببینی میفهمی داشت
دیرم میشد وگرنه اصلا دلم نمیخواست بهث رو تموم کنم . اما قبل از رفتنم گفتم :ولی اگه تونستن چی؟و رفتم. داشتم از پله بالا میرفتم که حرف آخرش منو به شک انداخت. خبرا . ترسیدم. نمیتونستم چیزی بهشون بگم پس فقط میخواستم تعقیبشون کنم .
جونگ کوک:
تغریبا ضبط موزیک ویدیومون رو تموم کردیم . با پسرا تصمیم گرفتیم تا خونه رو پیاده روی کنیم. وسط های راه توی یه کوچه ی خلوت۴ تا پسر هیکلی ای که معلوم بود کارشون آدم کشیه جلوم قرار گرفتن. یکی شون گفت:روز آخرتون رو بهتون تبریک میگم. چی؟اون داشت چی می گفت؟ که صدای زنی اومد:منم به شما تبریک میگم .برگشتن .یه زن داشت میومد نزدیک. چییییی؟امکان نداره... اواواو... اون آیریسه؟؟؟😱😱😱😨😨😨😨(ویت وات)نه... نه... نه... اون نباید اینجا باشه. داشتم نگرانش میشدم. مرده گفت :اوهههه خانم کوچولومون رو نگاه کن.هر چی می خوای بگووو بهم کوچولو؟آیریس گفت:ازت میخوام دهنت رو ببندی و یه نشخند زد.
من:
میدونستم که چقدر اعضا شکه شدن. اون مرد عوضی بعد از شنیدن حرفم لبخندش از بین رفت و به دونفر پشتی دستور داده که منو بگیرن و بزنن. ولی نمیتونستن چون من ۱۲سال توی یه گروه آدم کش بودم. تا اومدن نزدیک شن ولو شدن .
هم اون آدم های عوضی و هم اعضا خیلی تعجب کرده بودن .
نذاشتم و حوصله نداشتم که این دعوا رو ادامه بدم پس خودم رفتم جلو و ظربه فنیشون کردم. البته خودمم ۳جا کتک خوردم .بعد از تموم شدن دستمو داخل موها کردم و دادمشون عقب .رفتم جلوی اعضا و گفتم:شما حالتون خوبه؟ولی هیشکی جواب نداد. و فقط نگاه میکردن.
پارت بعدی شب میذارم(البته اگه شارژ گوشیم تموم نشه😑😑😒😒😒)
#جذاب
۸.۴k
۱۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.