((گربه ی من))
پارت 1
#شوکا(شوکا نه شوگا)
بارون شدید به پنجره میخورد در تلاش بودم پنجره رو ببندم ولی طوفان بدی بود یهو در خونه زده شد به سمتش از اونجایی که خونه تاریک بود و برق رفته بود دیر رفتم چون داشتم رد میشدم درو که باز کردم یه جعبهی خوشگل دیدم درشو که باز کردم یه گربه ی سفید ملوس بود دلم براش سوخت که تو اون شرما ولش کنم پس درو باز کردم و اوردم تو اروم نازش براش تنه ماهی اوردم ولی اون نخواشت تنها چیزی که تو خونه مونده بود یه ذره نارنگی بود بردم سمت گربه ولی با کمال تعجب اون نارنگی رو خورد
من:برگااام خوردی واقعا؟نکنه گربه فضایی هستی؟
اروم تو بغلم گرفتمش به سمت تختم بردم محکم تو بغلم مچلش کردم و رو خودمون پتو انداختم تا سردش نشه بین خواب و بیداری بودم که احساس کردم اون گربه هه بزرگ شده چشمامو که باز کردم یه پسر خوشتیپ تو بغلم بود ولی اون منو بغل کرده بود جیغ زدم من:نکنه دارم خواب میبینم
اون پسره گفت
شوگا:نه بابا چه خوابی بخواب منم بخوابم
من. یعنی چی تو که گربه بودی
شوگا. من گربه هستم اما قابلیت اینو دارم که انساس بشم
لایک کننننن
#شوکا(شوکا نه شوگا)
بارون شدید به پنجره میخورد در تلاش بودم پنجره رو ببندم ولی طوفان بدی بود یهو در خونه زده شد به سمتش از اونجایی که خونه تاریک بود و برق رفته بود دیر رفتم چون داشتم رد میشدم درو که باز کردم یه جعبهی خوشگل دیدم درشو که باز کردم یه گربه ی سفید ملوس بود دلم براش سوخت که تو اون شرما ولش کنم پس درو باز کردم و اوردم تو اروم نازش براش تنه ماهی اوردم ولی اون نخواشت تنها چیزی که تو خونه مونده بود یه ذره نارنگی بود بردم سمت گربه ولی با کمال تعجب اون نارنگی رو خورد
من:برگااام خوردی واقعا؟نکنه گربه فضایی هستی؟
اروم تو بغلم گرفتمش به سمت تختم بردم محکم تو بغلم مچلش کردم و رو خودمون پتو انداختم تا سردش نشه بین خواب و بیداری بودم که احساس کردم اون گربه هه بزرگ شده چشمامو که باز کردم یه پسر خوشتیپ تو بغلم بود ولی اون منو بغل کرده بود جیغ زدم من:نکنه دارم خواب میبینم
اون پسره گفت
شوگا:نه بابا چه خوابی بخواب منم بخوابم
من. یعنی چی تو که گربه بودی
شوگا. من گربه هستم اما قابلیت اینو دارم که انساس بشم
لایک کننننن
۵.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.