عشق سیاه من پارت ۱۲
سارینا:
با اینکه اصلا حوصله نداشتم باید اماده میشدم پس سریع باید بریم خونه
رسیدی خونه
(اول از همه لباساتو با یه لباس راحتی عوض کردی و شروع به تمیز کردن خونه کردی و بعد رفتی که غذا اماده کنی بعد تموم شدن کارات رفتی اماده شی)
بعد اماده شدن
زنگ در میخوره
میری باز میکنی
سارینا:تو اینجا چیکار میکنی ، نمیخای دست از سر من بر داری
هیونجین: یه بار بهت گفتم بازم بهت میگم من دوست دارم میفهمی
سارینا : نههههعه
هیونجین : پس خودم حالیت میکنم
با اینکه اصلا حوصله نداشتم باید اماده میشدم پس سریع باید بریم خونه
رسیدی خونه
(اول از همه لباساتو با یه لباس راحتی عوض کردی و شروع به تمیز کردن خونه کردی و بعد رفتی که غذا اماده کنی بعد تموم شدن کارات رفتی اماده شی)
بعد اماده شدن
زنگ در میخوره
میری باز میکنی
سارینا:تو اینجا چیکار میکنی ، نمیخای دست از سر من بر داری
هیونجین: یه بار بهت گفتم بازم بهت میگم من دوست دارم میفهمی
سارینا : نههههعه
هیونجین : پس خودم حالیت میکنم
۱.۷k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.