بدرود عشق من. پارت 5
ویو تهیونگ
رفتم جلو که با سر خوردم تو میله وای خیلی درد داشت خدا خفتون نکنه حداقل علامتی میگذاشتین . همونجور که سرم رو گرفته بودم رفتم جلو....
ویو ا/ت
سرم رو گذاشته بودم روی صندلی که با یک صدای میله سرم رو اوردم بالا اون پسر خوشتیپه با سر رفته بود تو میله معلوم بود که داره کلی به میله فحش میده خیلی خنده دار بود
یهو یک ناشناس اومد پیشم
ناشناس: خانم ا/ت
ا/ت: بله خودمم بفرمایید
پسر خوشتیپه: میتونم کمکتون کنم
ناشناس: با این خانم کار داشتم نه شما
پسر خوشتیپه: هر کاری به اشون مربوط باشه به منم مربوطه پس سریع تر بگو تا پارت نکردم
ا/ت: چی (تعجب زده و اعصبانی)
ناشناس: باشه بابا نکوشیمون اومدم کیف پول این خانم رو بهشون بدم دم در انداختنش. بفرمایید
ا/ت: ممنونم ازتون
ناشناس: خواهش میکنم
پسر خوشتیپه: نمیخوای بری
ناشناس: داشتم میرفتم (رو به ا/ت) فعلا لیدی
ناشناسع رفتش رو به اون پسره
ا/ت: این کارا یعنی چی؟ تو دیگه کی هستی؟
پسر خوشتیپه: ببخشید فکردم میخواد ازیتت کنه یا مزاحمت بشه
ا/ت: خب هر کاری کرد به تو چه ربطی داره چرا می خواستی کمکم کنی
پسر خوشتیپه: چون شبیه دو تا از اشنا هام هستی میدونی این صندلی کجاست
ا/ت: صندلی کناری من اما من به بابام گفتم دوتا صندلی رو بگیره ای توروحت بابا. بگیر بشین
پسر خوشتیپه: ممنون راستی اسمم تهیونگه، کیم تهیونگ توچی
ا/ت: لی ا/ت خوشبختم
ته ته: همچنین
ویو تهیونگ
صدای دختره خیلی شبیه جانس و ته صدای کای هست خودش هم شبیه شونه................. ن
نه امکان نداره نه امکان نداره اونا مثل سگ و گربه به هم می پریدن
2 ساعت بعد
اتوبوس داشت میرفت که یهو.............؟
ببخشید دیر گذاشتم اگه بتونم پارت بعد رو امشب یا فردا میگذارم
هر حرفی دارید تو کامنتا بگید جوابگو همشون هستم😘♥
رفتم جلو که با سر خوردم تو میله وای خیلی درد داشت خدا خفتون نکنه حداقل علامتی میگذاشتین . همونجور که سرم رو گرفته بودم رفتم جلو....
ویو ا/ت
سرم رو گذاشته بودم روی صندلی که با یک صدای میله سرم رو اوردم بالا اون پسر خوشتیپه با سر رفته بود تو میله معلوم بود که داره کلی به میله فحش میده خیلی خنده دار بود
یهو یک ناشناس اومد پیشم
ناشناس: خانم ا/ت
ا/ت: بله خودمم بفرمایید
پسر خوشتیپه: میتونم کمکتون کنم
ناشناس: با این خانم کار داشتم نه شما
پسر خوشتیپه: هر کاری به اشون مربوط باشه به منم مربوطه پس سریع تر بگو تا پارت نکردم
ا/ت: چی (تعجب زده و اعصبانی)
ناشناس: باشه بابا نکوشیمون اومدم کیف پول این خانم رو بهشون بدم دم در انداختنش. بفرمایید
ا/ت: ممنونم ازتون
ناشناس: خواهش میکنم
پسر خوشتیپه: نمیخوای بری
ناشناس: داشتم میرفتم (رو به ا/ت) فعلا لیدی
ناشناسع رفتش رو به اون پسره
ا/ت: این کارا یعنی چی؟ تو دیگه کی هستی؟
پسر خوشتیپه: ببخشید فکردم میخواد ازیتت کنه یا مزاحمت بشه
ا/ت: خب هر کاری کرد به تو چه ربطی داره چرا می خواستی کمکم کنی
پسر خوشتیپه: چون شبیه دو تا از اشنا هام هستی میدونی این صندلی کجاست
ا/ت: صندلی کناری من اما من به بابام گفتم دوتا صندلی رو بگیره ای توروحت بابا. بگیر بشین
پسر خوشتیپه: ممنون راستی اسمم تهیونگه، کیم تهیونگ توچی
ا/ت: لی ا/ت خوشبختم
ته ته: همچنین
ویو تهیونگ
صدای دختره خیلی شبیه جانس و ته صدای کای هست خودش هم شبیه شونه................. ن
نه امکان نداره نه امکان نداره اونا مثل سگ و گربه به هم می پریدن
2 ساعت بعد
اتوبوس داشت میرفت که یهو.............؟
ببخشید دیر گذاشتم اگه بتونم پارت بعد رو امشب یا فردا میگذارم
هر حرفی دارید تو کامنتا بگید جوابگو همشون هستم😘♥
۴.۷k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.