قلعه متروک پارت ۲
قلعه متروک پارت ۲
ویو ا/ت
به بچها گفتم که بریم بیرون تقریبا همه داشتیم سکته می کردیم وسایل ها رو جمع کردیم تا بریم بیرون وقتی هم که کای می خواست باز کنه
ویو کای
می خواستم که درو وا کنم ولی انگار وا نمی شد وای خدایا چی کار کنیم
ویو ا/ت
در وا نمی شد دیگه واقعا ترسیده بودم
اینور و اونور رو نگاه کردم که یک دفعه یه جن جلوم ضاهر شد
ا/ت : جیییییییییییییییغ
فیلیکس : ا/ت چیه
روی زمین افتاده بودم ولی اون چی بود یه پسر که داشت از بینی و لبش خون می اومد به نظر جذاب می اومد ولی ترسناک !
خواستم پاشم که پشت سرم یه پنجره دیدم
ا/ت : هی بچها یه پنجره
رفتم دم پنجره همه اول رفتن آخر کای رفت و دست منو گرفت که بیام تا پامو گذاشتم روی میز که برم بالای پنجره یه چیز منو هول داد و انداخت زمین و پنجره چفت شد
ویو کای
دیدم پنجره بسته شد وای گاد الان چیکار کنیم درم قفل بود دنبال یه پنجره ی دیگه گشتم
کای : نجاتت می دم ا/ت
ویو ا/ت
به بچها گفتم که بریم بیرون تقریبا همه داشتیم سکته می کردیم وسایل ها رو جمع کردیم تا بریم بیرون وقتی هم که کای می خواست باز کنه
ویو کای
می خواستم که درو وا کنم ولی انگار وا نمی شد وای خدایا چی کار کنیم
ویو ا/ت
در وا نمی شد دیگه واقعا ترسیده بودم
اینور و اونور رو نگاه کردم که یک دفعه یه جن جلوم ضاهر شد
ا/ت : جیییییییییییییییغ
فیلیکس : ا/ت چیه
روی زمین افتاده بودم ولی اون چی بود یه پسر که داشت از بینی و لبش خون می اومد به نظر جذاب می اومد ولی ترسناک !
خواستم پاشم که پشت سرم یه پنجره دیدم
ا/ت : هی بچها یه پنجره
رفتم دم پنجره همه اول رفتن آخر کای رفت و دست منو گرفت که بیام تا پامو گذاشتم روی میز که برم بالای پنجره یه چیز منو هول داد و انداخت زمین و پنجره چفت شد
ویو کای
دیدم پنجره بسته شد وای گاد الان چیکار کنیم درم قفل بود دنبال یه پنجره ی دیگه گشتم
کای : نجاتت می دم ا/ت
۵.۳k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.