بادیگارد من
𝐌𝐲 𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝
(𝐏𝐚𝐫𝐭 17)
تهیونگ: اوممم ( پاکت از جایی که گذاشته بود برداشت و داد به ات) منو ببخش بابت رفتار دیروزم یکم فقط حوصله نداشتم و نمیدونم چم شده بود به هر حال امیدوارم با این هدیه از دلت در بیاد
ات: ( پاکت باز کرد) واییی این عروسک چقد نازه🥺🥺
تهیونگ: به سلیقه خودم انتخاب کردمش حس کردم یه جورایی شبیه خودمه نگاه کن به من
( شکل اون عروسک در اورد)
ات: جررر کپ خودته که😂
تهیونگ: 😂😂
ات: ممنونم خیلی گوگولیه🙂
تهیونگ: خواهش میکنم :))
ات: خب برم ببینم بادیگاردم چه دستپختی داره... خودتم بشین بخور
تهیونگ: ولی من فقط برای خودت
ات: ( انگشتشو گذاشت رو لب ته) هیشش همین که گفتم😄
( نشستن سر میز و شروع به خوردن کردن... بعد اینکه تموم کردن ظرفارو دوتایی شستن و نشستن رو مبل)
ات: خب خب.... یه فکری دارم
تهیونگ: چه فکری؟
ات: بیا پلیستیشن بازی کنیم😃 ( نمیدونم درست نوشتم یا نه)
تهیونگ: بنظرم بزار بریم عمارت من بازی کنیم (لپ ات میکشه)
ات: یااا منظورت چیه؟
تهیونگ: هیچی
ات: تا حالا با هیچ بادیگاردی اینطوری صمیمی نبودم
تهیونگ: خب یه جورایی حتما میشم داداش بزرگتر
ات: ( یکم رفت تو فکر) هوم
تهیونگ: تولدت کی هست؟
ات: 17 دی ( تولد خودمو گفتم😂)
تهیونگ: 8 روز قبلش تولد منه
ات: عه پس هم ماهی هستیم😅
تهیونگ: اوهوم
ات: میگم تو دوست دختر داری؟
تهیونگ: چطور؟
ات: همینجوری
تهیونگ: راستش نه تا حالا نداشتم
چون تا حالا دختر ایده آلم پیدا نکردم همشون هرزه بودن
ات: آها ( موبایل ات زنگ میخوره)
ات: ببخشید ( موبایل جواب میده)
ات: الوو
جین: وروجک چطوری
ات: عه سلام اوپا
جین: وروجک امروز سرت خلوته؟
ات: چطور؟
جین: همینجوری بریم بیرون
ات: باشه من با تهیونگ
جین: وایسا وایسا اون نمیاد.... فقط من و تو
ات: نمیشه اون بادیگارد منه
جین: عجب
ات: ببین تهیونگ تو ماشین میشینه
جین: خیلی خب.... ساعت 5 بیا کافه ی جیلا
ات: باشه بای
جین: بای
....
ات: ساعت 5 باید برم کافه جیلا با جین
تهیونگ: باشه میبرمت ولی چیکارت داره؟
ات: نمیدونم
تهیونگ: گفتی از چه وقتی با هم دوستین؟
ات: از بچگی
تهیونگ: اوهوم
ات: چطور؟
تهیونگ: همینطوری
ات: ولی خیلی جذابه با اون لباش
تهیونگ: عاها😐😒
ات: 😂😂
تهیونگ: چیه
ات: حسود حسود
تهیونگ: 😐😐
ات: گوگولییی ( لپ ته کشید و بدو بدو رفت اتاقش)
تهیونگ: ( دستشو کشید رو جایی که ات لپشو کند) من کجام گوگولیه😂😐
..
اسلاید دوم عروسکی که ته گرفته بود
شرط... 30 کامنت.... 30 لایک
ببخشید دیر شد💗
(𝐏𝐚𝐫𝐭 17)
تهیونگ: اوممم ( پاکت از جایی که گذاشته بود برداشت و داد به ات) منو ببخش بابت رفتار دیروزم یکم فقط حوصله نداشتم و نمیدونم چم شده بود به هر حال امیدوارم با این هدیه از دلت در بیاد
ات: ( پاکت باز کرد) واییی این عروسک چقد نازه🥺🥺
تهیونگ: به سلیقه خودم انتخاب کردمش حس کردم یه جورایی شبیه خودمه نگاه کن به من
( شکل اون عروسک در اورد)
ات: جررر کپ خودته که😂
تهیونگ: 😂😂
ات: ممنونم خیلی گوگولیه🙂
تهیونگ: خواهش میکنم :))
ات: خب برم ببینم بادیگاردم چه دستپختی داره... خودتم بشین بخور
تهیونگ: ولی من فقط برای خودت
ات: ( انگشتشو گذاشت رو لب ته) هیشش همین که گفتم😄
( نشستن سر میز و شروع به خوردن کردن... بعد اینکه تموم کردن ظرفارو دوتایی شستن و نشستن رو مبل)
ات: خب خب.... یه فکری دارم
تهیونگ: چه فکری؟
ات: بیا پلیستیشن بازی کنیم😃 ( نمیدونم درست نوشتم یا نه)
تهیونگ: بنظرم بزار بریم عمارت من بازی کنیم (لپ ات میکشه)
ات: یااا منظورت چیه؟
تهیونگ: هیچی
ات: تا حالا با هیچ بادیگاردی اینطوری صمیمی نبودم
تهیونگ: خب یه جورایی حتما میشم داداش بزرگتر
ات: ( یکم رفت تو فکر) هوم
تهیونگ: تولدت کی هست؟
ات: 17 دی ( تولد خودمو گفتم😂)
تهیونگ: 8 روز قبلش تولد منه
ات: عه پس هم ماهی هستیم😅
تهیونگ: اوهوم
ات: میگم تو دوست دختر داری؟
تهیونگ: چطور؟
ات: همینجوری
تهیونگ: راستش نه تا حالا نداشتم
چون تا حالا دختر ایده آلم پیدا نکردم همشون هرزه بودن
ات: آها ( موبایل ات زنگ میخوره)
ات: ببخشید ( موبایل جواب میده)
ات: الوو
جین: وروجک چطوری
ات: عه سلام اوپا
جین: وروجک امروز سرت خلوته؟
ات: چطور؟
جین: همینجوری بریم بیرون
ات: باشه من با تهیونگ
جین: وایسا وایسا اون نمیاد.... فقط من و تو
ات: نمیشه اون بادیگارد منه
جین: عجب
ات: ببین تهیونگ تو ماشین میشینه
جین: خیلی خب.... ساعت 5 بیا کافه ی جیلا
ات: باشه بای
جین: بای
....
ات: ساعت 5 باید برم کافه جیلا با جین
تهیونگ: باشه میبرمت ولی چیکارت داره؟
ات: نمیدونم
تهیونگ: گفتی از چه وقتی با هم دوستین؟
ات: از بچگی
تهیونگ: اوهوم
ات: چطور؟
تهیونگ: همینطوری
ات: ولی خیلی جذابه با اون لباش
تهیونگ: عاها😐😒
ات: 😂😂
تهیونگ: چیه
ات: حسود حسود
تهیونگ: 😐😐
ات: گوگولییی ( لپ ته کشید و بدو بدو رفت اتاقش)
تهیونگ: ( دستشو کشید رو جایی که ات لپشو کند) من کجام گوگولیه😂😐
..
اسلاید دوم عروسکی که ته گرفته بود
شرط... 30 کامنت.... 30 لایک
ببخشید دیر شد💗
۱۲.۳k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.