فیک خیانت p21
که نوبت به کادوی ا/ت و کای رسید .
ا/ت:خب . خب نوبت کادوی منه . آجومااااا(باداد)
راوی:(نزاشتین فیکمو بخونم ) همه تعجب کرده بودن و کنجکاو بودن که ببینن کادوی ا/ت و کای چی بود .
آجوما:بله خانم .
ا/ت:(گوشیشو میده به آجوما)لطفا اینو به تلویزیون وصل کن .
آجوما:چشم .
راوی:بعدش آجوما گوشی ا/ ت رو به تلویزیون وصل کرد و گوشی رو داد به ا/ت
ا/ت:امیدوارم از هدیم خوشتون بیاد .
ا/ت ویو:بعد از گفتن حرفم گوشیمو روشن کردم و فیلم رو پلی کردم .
راوی:همه زمانی که ا/ت فیلمو پلی کرده بود با تعجب به صفحه تلویزیون نگاه میکردن و پچ پچ میکردن .
تهیونگ ویو:اون.... اون..... فیلم جنی داخل دادگاه بود که به من گفته بود میره دسشویی . داشت با تلفن حرف میزد و میگفت . سلام عشقم . آره خوبم . همه چی داره خوب پیش میره این تهیونگ احمق هم حرفمو باور کرده و الانم اومده دادگاه تا طلاقشو بگیره ... (داره میخنده)...آره خیلی احمقه که زندگیشو دوباره به خاطر من خراب کرد اون نمی دونه که من فقط دارم بازیش میدم . آره .... (وفیلم تمام میشه).(راوی:نمیدونم فهمیدین یا نه . ببینین تو جلسه دادگاه جنی میره دسشویی و با دوست پسرش میحرفه . کای نه ها . یکی دیگه. خیلی هوس بازه بچه .
و فقط میخواست زندگی تهیونگ رو خراب کنه .)
داشتم میمردم . یعنی ... یعنی ..... اینا همش بازی بود؟یعنی من الکی دل ا/ت رو شکستم ؟ الکی زندگیم رو به هم زدم؟ همش به خاطر جنی آشغال . من نباید دوباره بهش اعتماد میکردم .
پشیمون بودم . بدجوری پشیمون بودم(هه حالا که فهمیده جنی هم نیست و تنهاس پشیمون شده .) من دل ا/ت رو شکستم زندگیمو نابود کردم . خدایا من چیکار کردم ؟
که یهو دیدم ا/ت با لبخند داره میاد سمتم . اومد روبه روم وایساد و گفت
ا/ت:از هدیم خوشت اومد؟ امیدوارم خوشبخت بشین . فعلا
راوی:و ا/ت چرخید و رفت سمت کای که با لبخند داشت نگاهش میکرد . رفت پیش کای و کای هم دستشو دور کمر ا/ت حلقه کرد و باهم از اونجا خارج شدن .
پایان .
چیه ؟واقعا فکر کردی تموم شد؟ نه بابا از این خبرا نیست تازه شروع شده .
ببخشید اگه کم شد بقیش پارت بعد اومدم خونه مادربزرگم حوصله ندارم بنویسم و زمان میبره . پارت بعدی رو طولانی تر مینویسم .
لطفا نظراتتونو بگین . کیا میگن تا ۲۶ پارت ادامه بدم؟ کیا میگن تمومش کنم؟
منتظر نظراتتون هستم . ممنون که خوندین❤️
ا/ت:خب . خب نوبت کادوی منه . آجومااااا(باداد)
راوی:(نزاشتین فیکمو بخونم ) همه تعجب کرده بودن و کنجکاو بودن که ببینن کادوی ا/ت و کای چی بود .
آجوما:بله خانم .
ا/ت:(گوشیشو میده به آجوما)لطفا اینو به تلویزیون وصل کن .
آجوما:چشم .
راوی:بعدش آجوما گوشی ا/ ت رو به تلویزیون وصل کرد و گوشی رو داد به ا/ت
ا/ت:امیدوارم از هدیم خوشتون بیاد .
ا/ت ویو:بعد از گفتن حرفم گوشیمو روشن کردم و فیلم رو پلی کردم .
راوی:همه زمانی که ا/ت فیلمو پلی کرده بود با تعجب به صفحه تلویزیون نگاه میکردن و پچ پچ میکردن .
تهیونگ ویو:اون.... اون..... فیلم جنی داخل دادگاه بود که به من گفته بود میره دسشویی . داشت با تلفن حرف میزد و میگفت . سلام عشقم . آره خوبم . همه چی داره خوب پیش میره این تهیونگ احمق هم حرفمو باور کرده و الانم اومده دادگاه تا طلاقشو بگیره ... (داره میخنده)...آره خیلی احمقه که زندگیشو دوباره به خاطر من خراب کرد اون نمی دونه که من فقط دارم بازیش میدم . آره .... (وفیلم تمام میشه).(راوی:نمیدونم فهمیدین یا نه . ببینین تو جلسه دادگاه جنی میره دسشویی و با دوست پسرش میحرفه . کای نه ها . یکی دیگه. خیلی هوس بازه بچه .
و فقط میخواست زندگی تهیونگ رو خراب کنه .)
داشتم میمردم . یعنی ... یعنی ..... اینا همش بازی بود؟یعنی من الکی دل ا/ت رو شکستم ؟ الکی زندگیم رو به هم زدم؟ همش به خاطر جنی آشغال . من نباید دوباره بهش اعتماد میکردم .
پشیمون بودم . بدجوری پشیمون بودم(هه حالا که فهمیده جنی هم نیست و تنهاس پشیمون شده .) من دل ا/ت رو شکستم زندگیمو نابود کردم . خدایا من چیکار کردم ؟
که یهو دیدم ا/ت با لبخند داره میاد سمتم . اومد روبه روم وایساد و گفت
ا/ت:از هدیم خوشت اومد؟ امیدوارم خوشبخت بشین . فعلا
راوی:و ا/ت چرخید و رفت سمت کای که با لبخند داشت نگاهش میکرد . رفت پیش کای و کای هم دستشو دور کمر ا/ت حلقه کرد و باهم از اونجا خارج شدن .
پایان .
چیه ؟واقعا فکر کردی تموم شد؟ نه بابا از این خبرا نیست تازه شروع شده .
ببخشید اگه کم شد بقیش پارت بعد اومدم خونه مادربزرگم حوصله ندارم بنویسم و زمان میبره . پارت بعدی رو طولانی تر مینویسم .
لطفا نظراتتونو بگین . کیا میگن تا ۲۶ پارت ادامه بدم؟ کیا میگن تمومش کنم؟
منتظر نظراتتون هستم . ممنون که خوندین❤️
۱۶.۹k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.