عشق مافیایی من پارت12
،این مردک خیانت کار رو بگیرید(عربده)
&ن...نه ... دلاکروز ...لطفا...لطفا ...اشتبا متوج...(حرفش بالگد دلا کروز نیمه موند)
،خفه شو حرومزاده چطور جرئت کردی بهم خیانت کنی(داد)
&م..من
،ببریدش(داد)(بادیگارداش گرفتنش بدون توجه به داد و بیداد هاش بردنش دلا کروز سمت جونگکوک برگشت و خواست دستور بده بگیرنش که ا.ت به حرف اومد)
_اون با منه
،چی؟!
_من و جونگ کوک کاری کردیم که شما به خیانت اون بفهمید
،اوه من ازتون ممنونم برای این که بهم نشون دادید(لبخند)
+قابلی نداشت
،ولی تو از کجا فهمیدی
_اگه کمک جونگ کوک نبود نمیتونستیم(وقتی بالبخند به جونگکوک نگاه کرد)
،ممنون سنیور جئون..بابت این کمک تون ازم هر در خاستی داشتید در خدمتم
+تنها میخوام توری نا بودش کنید که تیکه هاشم پیدانشه
،(تعجب نگاه میکرد)......ب...با کمال میل (پوزخند زد)خب فک کنم جشن امشب همینجا تموم شه بهتره
_درسته خب با اجازه سنیور دلا کروز از دیدنتون خوشحال شدم(باهش دست داد)
،همچنین سینیوریتا و همین طور شما سنیور جئون (دست دادن)
+بله خوشحال شدیم (باهش دست داد)
(بعد از خداحافظی ا.ت و جونگکوک از اون جا بیرون رفتن اما این دفعه با یک ماشین رفتن سمت همون هتل که میمونن رسیدن پیاده شدن رفتن تو پنت هاوسی که گرفته بودن تو پزیرایی نشستن و تا تونستن نوشیدن و خندیدن و حرف زدن به افتخار پیروزیشون اما این وسط تو لیوان یکی شون تح*ریک کننده بود)
_اههه جئون بلا خره تونستیم(خندید)
+معلومه نقشه های من همیشه بهترینن(نیشخند)
+(درست مثل همین نقشه ای که الان برات کشیدم ولی فک نمیکردم انقدم احمق باشی )(تو دلش گفت و خندید)
_(خنده) جئون چرا اینقد پسر خوشتیپی هستی(مستی گفت)
+اینطور فکر میکنی(نیشخند)
+(پاشد اروم اروم رفت تا به ات رسید روش خم شد در حالی که به چشما و لب هاش نگاه میکرد انگشت دستشو از گونه هاش تا گر دنش کشید و سر شو برد کنار گوش ا.ت اروم گوشش رو بوسید و گفت )
+....
&ن...نه ... دلاکروز ...لطفا...لطفا ...اشتبا متوج...(حرفش بالگد دلا کروز نیمه موند)
،خفه شو حرومزاده چطور جرئت کردی بهم خیانت کنی(داد)
&م..من
،ببریدش(داد)(بادیگارداش گرفتنش بدون توجه به داد و بیداد هاش بردنش دلا کروز سمت جونگکوک برگشت و خواست دستور بده بگیرنش که ا.ت به حرف اومد)
_اون با منه
،چی؟!
_من و جونگ کوک کاری کردیم که شما به خیانت اون بفهمید
،اوه من ازتون ممنونم برای این که بهم نشون دادید(لبخند)
+قابلی نداشت
،ولی تو از کجا فهمیدی
_اگه کمک جونگ کوک نبود نمیتونستیم(وقتی بالبخند به جونگکوک نگاه کرد)
،ممنون سنیور جئون..بابت این کمک تون ازم هر در خاستی داشتید در خدمتم
+تنها میخوام توری نا بودش کنید که تیکه هاشم پیدانشه
،(تعجب نگاه میکرد)......ب...با کمال میل (پوزخند زد)خب فک کنم جشن امشب همینجا تموم شه بهتره
_درسته خب با اجازه سنیور دلا کروز از دیدنتون خوشحال شدم(باهش دست داد)
،همچنین سینیوریتا و همین طور شما سنیور جئون (دست دادن)
+بله خوشحال شدیم (باهش دست داد)
(بعد از خداحافظی ا.ت و جونگکوک از اون جا بیرون رفتن اما این دفعه با یک ماشین رفتن سمت همون هتل که میمونن رسیدن پیاده شدن رفتن تو پنت هاوسی که گرفته بودن تو پزیرایی نشستن و تا تونستن نوشیدن و خندیدن و حرف زدن به افتخار پیروزیشون اما این وسط تو لیوان یکی شون تح*ریک کننده بود)
_اههه جئون بلا خره تونستیم(خندید)
+معلومه نقشه های من همیشه بهترینن(نیشخند)
+(درست مثل همین نقشه ای که الان برات کشیدم ولی فک نمیکردم انقدم احمق باشی )(تو دلش گفت و خندید)
_(خنده) جئون چرا اینقد پسر خوشتیپی هستی(مستی گفت)
+اینطور فکر میکنی(نیشخند)
+(پاشد اروم اروم رفت تا به ات رسید روش خم شد در حالی که به چشما و لب هاش نگاه میکرد انگشت دستشو از گونه هاش تا گر دنش کشید و سر شو برد کنار گوش ا.ت اروم گوشش رو بوسید و گفت )
+....
۲۴.۶k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.