پارت دو درخاستی
ات:وای یادم رفت کرم رو بیارم دستمو گذاشتم روی قفسه سینم و رفتم سمت میز و کرم رو برداشتم خاستم سمت دستشویی برم
شوگا:چرا را دستتو گذاشته جلوت(عصبانی)
ات:چون...
شوگا: برو گمشو مشخصه جای بوسه های مردای هوله(عربده)
ات: ن...
شوگا:گفتم خفه شو(عربده)
با بغض رفتم و کاورش کردم ولی توی نور مشخص میشد اشکال نداره من تو نور که نمیرم
آماده شدم
شوگا:برو سوار ماشین شو
ات:ب.ب.اش
باید بهش یه چیزی میگفتم
وسط راه گفتم
ات:شوگا
شوگا:چتههههه
ات:من دیروز آزمایش حاملگی دادم
شوگا:حامله ای؟
ات:بغض کردم و با لرزش صدا گفتم
دکتر گفت من نمیتونم حامله شم(بغضش ترکید)
شوگا:..رسیدیم خونه دارم برات(داد و عصبانیت)
رسیدن
پیدا شدیم من دست شوگا رو گرفتم تچون نباید ضایع میشد رسیدیم و نشستیم
بعد چند دقیقه شوگا بلند شد و رفت من روی یه میز با چند تا مرد تنها موندم
یهو یکنفر دست رو شونه های لختم گذاشت با ترس رومو برگردوندم یهو با کانگ چول مواجه شدم
از ترس نزدیک بود بیهوش شم
که یهو شرابش ریخت روی قفسه سینم و دستم
دستمال آورد و خاست پاکشون کنه
ات:خودم پل.. پ.پاک میکنم
کانگ چول:میخای زحمات معلوم نشن؟؟
ات:
زخمام بد جوری میسوختن نمیتونستم از جام تکون بخورم میخاستم پاک کنم که شوگا اومد و دستمال رو گرفت و قفسه سینم و دستمو پاک کرد دستمال رو برگردوند و با کرم پاک شده مواجه شد به بدنم نگاه کرد و با جای چاقو و جای تیغ توی دستم مواجه شد سرمو پایین گرفتم یهو نور افتاد روی ما
کانگ چول:اوهههه چقدر زخمات بدن مشخصه چقدر عمیق و زشتن واقعا آقای مین نباید روی بدن با این زیبایی خط و خش بندازه مخصوصا به این عمیقی(خنده)
ات: داشتم فقط حق حق می کردم که شوگا آروم گفت
شوگا:کی این کارو باهات کرده؟
ات:(داره گریه میکنه)
شوگا:گفتم کی اینکارو باهات کرده(عربده و عصبانیت)
ات:ک..ک..کا.ن.نگ .چ..ول.(گریه شدید و هق هق)
شوگا به بادیگارد ها علامت داد که ببرنشون
کانگ چول رو بردن
یه بلایی سرت میارم کانگ چول
ات داشت بیهوش میشد گرفتمش و بردمش تو ماشین و بردمش خونه
ات:من هق هق ببخشید(گریه خیلییییییی شدید)
شوگا:چرا چرا میخاستی خود کشی کنی(عصبانیت)
ات:من نمیتونم بچه دار شم(گریه)
شوگا:دلیل نمیشه بخای خود کشی کنی(داد)این زخم روز سینت چی میگه(عربده)
ات:روزی که رفتی برای سفر کاری من هق هق رفتم هق بیرون یهو چند نفر منو گرفتن اون کانگ چول بود اون با چاقو زخمم کرد و ..(گریه خیلی شدید)
شوگا:و چیی(داد)
ات:بهم ت..ج..اوز کرد(گریه بینهایت شدید)
شوگا: میکشمش چرا بهم چیزی نگفتی
ات:میترسیدم(هنوز گریه)
شوگا:اشکال نداره منو ببخش بابت رفتار هایی که باهات کردم
ات:.....
خوشتون نمیاد گزارش نکنید
شوگا:چرا را دستتو گذاشته جلوت(عصبانی)
ات:چون...
شوگا: برو گمشو مشخصه جای بوسه های مردای هوله(عربده)
ات: ن...
شوگا:گفتم خفه شو(عربده)
با بغض رفتم و کاورش کردم ولی توی نور مشخص میشد اشکال نداره من تو نور که نمیرم
آماده شدم
شوگا:برو سوار ماشین شو
ات:ب.ب.اش
باید بهش یه چیزی میگفتم
وسط راه گفتم
ات:شوگا
شوگا:چتههههه
ات:من دیروز آزمایش حاملگی دادم
شوگا:حامله ای؟
ات:بغض کردم و با لرزش صدا گفتم
دکتر گفت من نمیتونم حامله شم(بغضش ترکید)
شوگا:..رسیدیم خونه دارم برات(داد و عصبانیت)
رسیدن
پیدا شدیم من دست شوگا رو گرفتم تچون نباید ضایع میشد رسیدیم و نشستیم
بعد چند دقیقه شوگا بلند شد و رفت من روی یه میز با چند تا مرد تنها موندم
یهو یکنفر دست رو شونه های لختم گذاشت با ترس رومو برگردوندم یهو با کانگ چول مواجه شدم
از ترس نزدیک بود بیهوش شم
که یهو شرابش ریخت روی قفسه سینم و دستم
دستمال آورد و خاست پاکشون کنه
ات:خودم پل.. پ.پاک میکنم
کانگ چول:میخای زحمات معلوم نشن؟؟
ات:
زخمام بد جوری میسوختن نمیتونستم از جام تکون بخورم میخاستم پاک کنم که شوگا اومد و دستمال رو گرفت و قفسه سینم و دستمو پاک کرد دستمال رو برگردوند و با کرم پاک شده مواجه شد به بدنم نگاه کرد و با جای چاقو و جای تیغ توی دستم مواجه شد سرمو پایین گرفتم یهو نور افتاد روی ما
کانگ چول:اوهههه چقدر زخمات بدن مشخصه چقدر عمیق و زشتن واقعا آقای مین نباید روی بدن با این زیبایی خط و خش بندازه مخصوصا به این عمیقی(خنده)
ات: داشتم فقط حق حق می کردم که شوگا آروم گفت
شوگا:کی این کارو باهات کرده؟
ات:(داره گریه میکنه)
شوگا:گفتم کی اینکارو باهات کرده(عربده و عصبانیت)
ات:ک..ک..کا.ن.نگ .چ..ول.(گریه شدید و هق هق)
شوگا به بادیگارد ها علامت داد که ببرنشون
کانگ چول رو بردن
یه بلایی سرت میارم کانگ چول
ات داشت بیهوش میشد گرفتمش و بردمش تو ماشین و بردمش خونه
ات:من هق هق ببخشید(گریه خیلییییییی شدید)
شوگا:چرا چرا میخاستی خود کشی کنی(عصبانیت)
ات:من نمیتونم بچه دار شم(گریه)
شوگا:دلیل نمیشه بخای خود کشی کنی(داد)این زخم روز سینت چی میگه(عربده)
ات:روزی که رفتی برای سفر کاری من هق هق رفتم هق بیرون یهو چند نفر منو گرفتن اون کانگ چول بود اون با چاقو زخمم کرد و ..(گریه خیلی شدید)
شوگا:و چیی(داد)
ات:بهم ت..ج..اوز کرد(گریه بینهایت شدید)
شوگا: میکشمش چرا بهم چیزی نگفتی
ات:میترسیدم(هنوز گریه)
شوگا:اشکال نداره منو ببخش بابت رفتار هایی که باهات کردم
ات:.....
خوشتون نمیاد گزارش نکنید
۲.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.