ازدواج قرار دادی ۲۰
پنجمین چیز اینه که لباس باز و حرف زدن با پسرایی
که من نمی شناسم و رفتن به بیرون بدون اجازه ی من ممنوع قانونا رو فهمیدی؟
ات که چشماش اشکی بود و سرش پایین بود گفت:
بله
جیمین:
فردا هم راس ساعت ۱۲ ظهر پایین باش که بریم خرید عروسی
ات:
باشه،الان فعلا قبل عروسی می تونم تو خونه کار کنم؟
جیمین:
نه نمیشه
ات:
پس چیکار کنم؟ این طوری که حوصلم سر میره
جیمین:
یا تلویزیون ببین یا برو کتابخونه کتاب بخون یا با دوستت هانا که داره کار می کنه حرف بزن
ات:
آها باشه،الانم می تونم این کاراییکه گفتی رو انجام بدم؟
جیمین:
آره میتونی،راستی ازدواجمونم قرار دادیه سر یه سال از هم دیگه جدا میشیم،فهمیدی؟
ات:
آره
جیمین:
خب دیگه می تونی بری
#جیمین
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
آخرین پارت امروز که میذارم❤️
که من نمی شناسم و رفتن به بیرون بدون اجازه ی من ممنوع قانونا رو فهمیدی؟
ات که چشماش اشکی بود و سرش پایین بود گفت:
بله
جیمین:
فردا هم راس ساعت ۱۲ ظهر پایین باش که بریم خرید عروسی
ات:
باشه،الان فعلا قبل عروسی می تونم تو خونه کار کنم؟
جیمین:
نه نمیشه
ات:
پس چیکار کنم؟ این طوری که حوصلم سر میره
جیمین:
یا تلویزیون ببین یا برو کتابخونه کتاب بخون یا با دوستت هانا که داره کار می کنه حرف بزن
ات:
آها باشه،الانم می تونم این کاراییکه گفتی رو انجام بدم؟
جیمین:
آره میتونی،راستی ازدواجمونم قرار دادیه سر یه سال از هم دیگه جدا میشیم،فهمیدی؟
ات:
آره
جیمین:
خب دیگه می تونی بری
#جیمین
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
آخرین پارت امروز که میذارم❤️
۵.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.