اولین تجربه با تو

اولین تجربه با تو
پارت ۱۰
...به به خانم کیونگ
-چی میخوای عوضی
...من؟من که چیزی نمیخوام فقط میخوام یکم از بودن در کنارهم لذت ببریم نظرت چیه؟
-عوضی من حتی یه لحظه نمیخوام ریختتو ببینم چه برسه به این که بخوام کنارت بمونم
...قبلا انقدر بی ادب نبودی

دستامو قفل کرد بالای سرم میخواست ببوستم که یهو.......

کوک

دیدم کیونگ دیر کرده نگران شدم رفتم توحیاط هرچی صداش زدم جواب نمیداد یهو یاد حیاط پشتی افتادم من اونجارونگشتم
رفتم حیاط پشتی که دیدم پسر عوضی مدرسه داره سعی میکنه کیونگ رو به زور ببوسه و کیونگ هم مقاومت میکنه
وقی اونارو تو اون لحظه دیدم خونم به جوش اومد کارام دست خودم نبود یه مشت زدم تو صورت پسره و تا میخورد زدمش وقتی داشتم میزدمش یاد کیونگ افتادم که برگشتم دیدم داره نگاه میکنه
_خوبی؟
-آره
_کاری نکرد که؟
-نه

کیونگ

که یهو کوک اومد و یه مشت زد تو صورت پسره و تا میخورد زدش یهو موند برگشت بهم نگاه کرد که با صورت متعجب من مواجه شد‌و گفت:

_خوبی؟
-آره
_کاری نکرد که؟
-نه

که یهو............