شاهدخت درد p8
شاهدخت درد p8
ویو ته
داشتم در عمارت باز میکردم که با صحنه ای که دیدم شوکه شدم
سوزی با لباس های مهمونی و باز پرید بغلم و گفت
سوزی: ددی بریم مهمونی؟..(خیلی لوس
راستی ددی این هرزه کیه؟
کوک: اولا این هرزه نیست و تو هرزه ای دوما من قراره با ا.ت برم مهمونی نه تو
ا.ت: اولا هرزه خودتی. دوما مگه تو کیشی؟
سوزی: هه هرزه خانم من دوس دخترشم الانه قراره باهاش برم مهمونی
سوزی اومد جلو و میخواست موهای ا.ت بکشه از ته جدا کنه ولی ته یه سیلی زد تو صورتشو افتاد
ته: نگهبانا بیاین این هرزرو پرت کنین بیرون
نگهبان: چشم
ته: خب راه بیفتیم بریم
ا.ت: بـ. بـباشه
رفتن دوتایی سوار ماشین شدنو به سمت بار حرکت کردن(مهمونی تو بار بود)
رسیدن و ته دوست ا.ت گرفت و میخواست برن داخل که ته گفت
ته: ببین باید اونجا چندتا قوانینو رعایت کنی
اولا بع پسرا نزدیک نشو مگر اجازه بدم
دوما مست نکن
سوما بدون اجازه من جایی نرو
ا.ت: چشم
باهم رفتن داخل بار که ته با چشماش دنبال نامی و کوک بود که پیداشون کرد و رفتن دور میز اونا نشستن
کوک: سلام ته
نامی: سلام ته
ته: سلام بچه ها
کوک: سلام ا.ت این دوست دختر منه اسمش میا
نامی: اینم دوست دختر منه اسمش جولیا
جولیا و نامی: سلام ا.ت از دیدنت خوشبختیم
جولیا: ته مگه سوزی دوست دخترت نبود
ته: اون هرزه ول کن بابا
نشستن داشتن همینطوری حرف میزدنو نوشیدنی میخوردن که..
شرط نداره میزارم
ویو ته
داشتم در عمارت باز میکردم که با صحنه ای که دیدم شوکه شدم
سوزی با لباس های مهمونی و باز پرید بغلم و گفت
سوزی: ددی بریم مهمونی؟..(خیلی لوس
راستی ددی این هرزه کیه؟
کوک: اولا این هرزه نیست و تو هرزه ای دوما من قراره با ا.ت برم مهمونی نه تو
ا.ت: اولا هرزه خودتی. دوما مگه تو کیشی؟
سوزی: هه هرزه خانم من دوس دخترشم الانه قراره باهاش برم مهمونی
سوزی اومد جلو و میخواست موهای ا.ت بکشه از ته جدا کنه ولی ته یه سیلی زد تو صورتشو افتاد
ته: نگهبانا بیاین این هرزرو پرت کنین بیرون
نگهبان: چشم
ته: خب راه بیفتیم بریم
ا.ت: بـ. بـباشه
رفتن دوتایی سوار ماشین شدنو به سمت بار حرکت کردن(مهمونی تو بار بود)
رسیدن و ته دوست ا.ت گرفت و میخواست برن داخل که ته گفت
ته: ببین باید اونجا چندتا قوانینو رعایت کنی
اولا بع پسرا نزدیک نشو مگر اجازه بدم
دوما مست نکن
سوما بدون اجازه من جایی نرو
ا.ت: چشم
باهم رفتن داخل بار که ته با چشماش دنبال نامی و کوک بود که پیداشون کرد و رفتن دور میز اونا نشستن
کوک: سلام ته
نامی: سلام ته
ته: سلام بچه ها
کوک: سلام ا.ت این دوست دختر منه اسمش میا
نامی: اینم دوست دختر منه اسمش جولیا
جولیا و نامی: سلام ا.ت از دیدنت خوشبختیم
جولیا: ته مگه سوزی دوست دخترت نبود
ته: اون هرزه ول کن بابا
نشستن داشتن همینطوری حرف میزدنو نوشیدنی میخوردن که..
شرط نداره میزارم
۴.۷k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.