دختر فراموش شده part 36
دختر فراموش شده
پارت 36
بعد از یه روز سخت و پرکار و البته دشوار با جی وون بلاخره از خستگی خابش برد
ته : بزاار امشب تو بغل من بخابههه
کوک : نه چرا چرت میگی باید پیش من بخابه
جیهوپ : برید ونور تخت من از همتون بزرگتره
+ عههه بیاین جمش کنید جی وون پیش باباش میخابه
ته : عهههه
کوک : عیششش هی بابا بابا نکن میزنمتااا
جثه کوچولوشو بین دستام گرفتم و بردمش تو اتاقم خابوندمش رو تخت...
و نشستم کنارش و دستمو گذاشتم زیر سرمو به صورت کوچولوش زل زدم و اروم یه بوسه کوچولو روی لپش زدم
اروم زمزمه کردم
+ جی وون کوچولوی کی بودی تو ؟
گوشیمو برداشتم و شماره مامانمو گرفتم
علامت مامانش #
# الو ... بله ؟
+ سلام مامان ... منم جیمین
# یااا تو پسره ی خل وضع چرا هر دفعه خطتو عوض میکنی ؟
+ عه مامان مثلا زنگ زدم بهت خبر خوب بدم اینجوری برخورد میکنیااا... در ضمن خب بخاطر شغلم گاهی مجبور میشم عوضش کنم
# هوففف عجبا ... باشه ، حالا بگو ببینم کدوم موضوع مهمی باعث شده ساعت 12 شب به مامانت زنگ بزنی ؟
+ واقعا 12 شبه ؟
# بعله جناب !
+ هووو چقد زود گذشت ...
# منو نپیچون خبر خوبت چیه ؟
+ مامان بزرگ شدی !
و گوشیو روش قطع کردم ... وااای این چه کرمی بود من ریختممم
گوشی مدام ویبره میرفت و بعد از پنج تا میس کال بلاخره جواب دادم
+ ساعت 12 شبه مامان بگیر بخاااب
# صب کن ببینم تو گفتی مامانبزرگ شدممم ؟
+ چیه ناراحتی ؟
# عروسممم چند ماهشه ؟؟؟
+ نمیخای بپرسی عروست کیه ؟
# کیههه ؟
+ کیم هانا !
# بوووو (به کره ای : چی ؟ ) ؟ وااای عزیزم چند ماهشه ؟
+ 9 ماهو رد کرده بچه الان سه سالشه
# جیمین جان باز چه مشروبی خوردی داری چرت و پرت میگی پسرم ؟
+ اومم عاره فک کنم مستم فردا میام خونه !
# عووف زدی تو ذوقم ! ایشش بگیر بخاب تو هم با این دروغات !
حداحافظی کردم ... قرار بود فردا برم و جی وونو ببرم پیشش تا باور کنه ! خنده شیطانی کردم
******
شماره هانا رو گرفتم
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
+ عههه این چرا خاموشه ؟
دوباره زنگ زدم
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
شماره دفترش رو از توی چمدون جی وون برداشتم و تماس گرفتم ...
صدای منشیش بود : بعله بفرمایید
+ پارک جیمین هستم با رئیستون کار دارم !
منشی : اقای کیم یا خانوم کیم ؟
+ اقای کیم کیه ؟
منشی : همسر خانوم کیم دیگه ! پسر عموشون !
+ خانوم چی داری میگی خانم کیم مجرده !
منشی. : نه نیست ! ایشون فقط از همسر سابقشون یه بچه دارن !
+ گوشیووو بده خانم کیم !
منشی : اقای کیم هستن ولی خانوم کیم دو ساعت پیش با بلیط اول وقت از کشور خارج شدن !
+ چ...چی ؟
منشی : گفتم از کشور خارج شدن !
+ هانا ؟! برای همیشه ؟
منشی : بعله برای همیشه چند وقت دیگه هم شرکتشون رو انتقال میدن و اقای کیم هم میره پیششون !
با هول و ولا ساک جی وونو باز کردم به امید اینکه نامه توجیح امیزی یا میلمی توش باشه!
همه وسایلو ریختم بیرون ته ساک یه فلش بود !
فلشو برداشتم و بی درنگ چپوندمش کنار کابل usb لبتاب و فولدر رو باز کردم یه صدای ضبط شده بود ...
- سلام جناب پارک ...
ویس رو استوپ کردم صدای هانا بود که حالا میگفت جناب پارک ؟ دوباره پلی کردم
- سلام جناب پارک ... جی وون بچه شماست و امیدوارم خوب ازش مراقبت کنید ! اگه یه وقت سراغ مادرشو گرفت بهش بگید مرده ! من با همسرم از کشور خارج شدیم امیدوارم بتونید بچتون رو بزرگ کنید ! اگه هم دوست دارید بزاریدش پرورشگاه ! به هر حال من هیچ گونه مسئولیتی در قبال بچه تون ندارم ... امیدوارم درک کنید !
زانو هام شل شد و پخش زمین شدم اشکام سرازیر شد
+ نهههه این امکان نداره !
به دو طرف صورتم سیلی زدم تا مطمئن شم زنده ام
چند دقیقه بعد چشمام بسته شد و سیاهی رفت !
وقتی دوباره چشمامو باز کردم همه پسرا بالای سرم بودن !
ته : داداش حالت خوبه ؟
کوک : هیونگ بهتری ؟
یونگی : چرا اینجوری شدی ؟
صدای کیوتی از توی جمعیت با بغض گفت
* بابایی گریه کردی ؟
دستمو روی صورتم کشیدم که از اشکای خودم خیس بود
رو به نامجون گفتم
+ اینجا چه خبره؟
جین پوکر لب زد : هیچی داشتی کابوس میدیدی !
(جرررر ایسگاتون گرفتم داشت خاب میدید 😂😂)
پارت 36
بعد از یه روز سخت و پرکار و البته دشوار با جی وون بلاخره از خستگی خابش برد
ته : بزاار امشب تو بغل من بخابههه
کوک : نه چرا چرت میگی باید پیش من بخابه
جیهوپ : برید ونور تخت من از همتون بزرگتره
+ عههه بیاین جمش کنید جی وون پیش باباش میخابه
ته : عهههه
کوک : عیششش هی بابا بابا نکن میزنمتااا
جثه کوچولوشو بین دستام گرفتم و بردمش تو اتاقم خابوندمش رو تخت...
و نشستم کنارش و دستمو گذاشتم زیر سرمو به صورت کوچولوش زل زدم و اروم یه بوسه کوچولو روی لپش زدم
اروم زمزمه کردم
+ جی وون کوچولوی کی بودی تو ؟
گوشیمو برداشتم و شماره مامانمو گرفتم
علامت مامانش #
# الو ... بله ؟
+ سلام مامان ... منم جیمین
# یااا تو پسره ی خل وضع چرا هر دفعه خطتو عوض میکنی ؟
+ عه مامان مثلا زنگ زدم بهت خبر خوب بدم اینجوری برخورد میکنیااا... در ضمن خب بخاطر شغلم گاهی مجبور میشم عوضش کنم
# هوففف عجبا ... باشه ، حالا بگو ببینم کدوم موضوع مهمی باعث شده ساعت 12 شب به مامانت زنگ بزنی ؟
+ واقعا 12 شبه ؟
# بعله جناب !
+ هووو چقد زود گذشت ...
# منو نپیچون خبر خوبت چیه ؟
+ مامان بزرگ شدی !
و گوشیو روش قطع کردم ... وااای این چه کرمی بود من ریختممم
گوشی مدام ویبره میرفت و بعد از پنج تا میس کال بلاخره جواب دادم
+ ساعت 12 شبه مامان بگیر بخاااب
# صب کن ببینم تو گفتی مامانبزرگ شدممم ؟
+ چیه ناراحتی ؟
# عروسممم چند ماهشه ؟؟؟
+ نمیخای بپرسی عروست کیه ؟
# کیههه ؟
+ کیم هانا !
# بوووو (به کره ای : چی ؟ ) ؟ وااای عزیزم چند ماهشه ؟
+ 9 ماهو رد کرده بچه الان سه سالشه
# جیمین جان باز چه مشروبی خوردی داری چرت و پرت میگی پسرم ؟
+ اومم عاره فک کنم مستم فردا میام خونه !
# عووف زدی تو ذوقم ! ایشش بگیر بخاب تو هم با این دروغات !
حداحافظی کردم ... قرار بود فردا برم و جی وونو ببرم پیشش تا باور کنه ! خنده شیطانی کردم
******
شماره هانا رو گرفتم
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
+ عههه این چرا خاموشه ؟
دوباره زنگ زدم
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
شماره دفترش رو از توی چمدون جی وون برداشتم و تماس گرفتم ...
صدای منشیش بود : بعله بفرمایید
+ پارک جیمین هستم با رئیستون کار دارم !
منشی : اقای کیم یا خانوم کیم ؟
+ اقای کیم کیه ؟
منشی : همسر خانوم کیم دیگه ! پسر عموشون !
+ خانوم چی داری میگی خانم کیم مجرده !
منشی. : نه نیست ! ایشون فقط از همسر سابقشون یه بچه دارن !
+ گوشیووو بده خانم کیم !
منشی : اقای کیم هستن ولی خانوم کیم دو ساعت پیش با بلیط اول وقت از کشور خارج شدن !
+ چ...چی ؟
منشی : گفتم از کشور خارج شدن !
+ هانا ؟! برای همیشه ؟
منشی : بعله برای همیشه چند وقت دیگه هم شرکتشون رو انتقال میدن و اقای کیم هم میره پیششون !
با هول و ولا ساک جی وونو باز کردم به امید اینکه نامه توجیح امیزی یا میلمی توش باشه!
همه وسایلو ریختم بیرون ته ساک یه فلش بود !
فلشو برداشتم و بی درنگ چپوندمش کنار کابل usb لبتاب و فولدر رو باز کردم یه صدای ضبط شده بود ...
- سلام جناب پارک ...
ویس رو استوپ کردم صدای هانا بود که حالا میگفت جناب پارک ؟ دوباره پلی کردم
- سلام جناب پارک ... جی وون بچه شماست و امیدوارم خوب ازش مراقبت کنید ! اگه یه وقت سراغ مادرشو گرفت بهش بگید مرده ! من با همسرم از کشور خارج شدیم امیدوارم بتونید بچتون رو بزرگ کنید ! اگه هم دوست دارید بزاریدش پرورشگاه ! به هر حال من هیچ گونه مسئولیتی در قبال بچه تون ندارم ... امیدوارم درک کنید !
زانو هام شل شد و پخش زمین شدم اشکام سرازیر شد
+ نهههه این امکان نداره !
به دو طرف صورتم سیلی زدم تا مطمئن شم زنده ام
چند دقیقه بعد چشمام بسته شد و سیاهی رفت !
وقتی دوباره چشمامو باز کردم همه پسرا بالای سرم بودن !
ته : داداش حالت خوبه ؟
کوک : هیونگ بهتری ؟
یونگی : چرا اینجوری شدی ؟
صدای کیوتی از توی جمعیت با بغض گفت
* بابایی گریه کردی ؟
دستمو روی صورتم کشیدم که از اشکای خودم خیس بود
رو به نامجون گفتم
+ اینجا چه خبره؟
جین پوکر لب زد : هیچی داشتی کابوس میدیدی !
(جرررر ایسگاتون گرفتم داشت خاب میدید 😂😂)
۷۱.۷k
۲۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.