پارت 17: رفتمو پلوش گرفتم خوابیدم . فردا صب خیلی زود بیدا
پارت 17: رفتمو پلوش گرفتم خوابیدم . فردا صب خیلی زود بیدار شدم . کوک هچنان خواب بود. صدای بچه ها هم نمیومد. پا شدم رفتم بیرون جین و در حال غذا پختن دیدم.
من: سلام صب بخیر اووووم چه بوی خوبی.
جین: سلام خواهر کوچولو صب تو ام بخیر راسی یادت نره گفتی به ماری زنگ میزنی .
من: اره یادمه الان جلوی خودت بش زنگ میزنم.
رفتمو گوشیمو برداشتم. همون جا به ماری زنگ زدمو روی بلند گو گذاشتم همون طور که پیش بینی میکردم جواب منم نداد.من: دیدی گفتم؟؟خیالت راحت شد؟؟؟
جین: وای راحت شدم باورت نمیشه دیشب اصلا نخوابیدم.
تو ام برو بقیه رو بیدار کن. من: باشه چشم.
طبق معمول اول رفتم سراغ جونگ کوک دلم نمیومد بیدارش کنم هیچ وقت. کنارش نشستم . خودش دسشو روی صورتش کشید و آروم چشاشو باز کرد تا چشش به من افتاد با تعجب نگام کرد.
من: چیه؟؟؟؟؟ کوکی: وای این لباست چهقد بازه برو عوضشون کن.
زدم زیر خنده و گفتم: اوه اوه دیر گفتی جین منو دید.
کوکی: چییییی؟؟؟ یااااا پارک گائول تو سهم منی.
من: مگه گفتم سهم یکی دیگم؟؟؟؟
کوکی: حالا پاشو عوضشون کن. من: باشههه قر نزن.
پا شدمو لباسامو عوض کردم.
من: کوکی پاشو بقیه رو بیدار کن.
کوکی: چرا من؟؟وای از من نخواه که ویو بیدار کنم .
من: وااا مگه چشه بچه ؟؟؟
کوکی: هیچیش نیس فقط یکم... من : باشه نروو. همون وقت وی اومد پشت در .
وی: که منو بیدار نمیکنی اقای جون؟؟؟ که من فقط یکم چیم؟؟؟ گائول بازم به تو خوشم اومد.
من: حالا لوس نشو برو برو . صبحونه رو سریع خوردیم بعدش قرار بود بچه ها برای تمرین رقص به آموزشگاه میا برن. ماها هم طبق معمول دنبالشون میرفتیم. تیپ کوکی همیشه عالی میشد موقع رقص.یه شلوار تنگ مشکی با یه تاپ گشاد. فقط دلم میخواست نگاش کنم قرار بود میا رقص آهنگ جدیدو طراحی کنه نام جون هعی سر به سرش میزاشت و میگفت.: تو فسقلی میخوای به ما رقص یاد بدی؟؟؟ ینی اینقد طراح رقص نبودکه ما مجبور شدیم از تو یاد بگیریم؟؟؟؟
میا: بس کن ااا اصلا من بتون یاد نمیدم من بد بخت دو سال زور زدم یعنی. اههه.
من:یاااا نام جون سونبه اینطوری حرف نزنااااا میا خیلی زحمت کشیده. نام جون :تو یاد نگرفتی؟؟؟
من: وا برا چی باید یاد بگیرم؟؟؟
نام جون: اههه میخواستم تو یادمون بدی.... حیف شدا.
من: اولا اینقد حرص میا رو در نیار لطفا دوما هر کی هم یاد بده تو که یاد نمیگیری چه فرقی داره.
میا: هوووو گائول براوو بزن قدش ینی. تشکر.
من: قابلی نداااشت.
وی:یکی جمع کنه اینا رو میا بیا یادمون بده دیگه.
میا: چیوو؟؟تو خودت وارد تر از منی که.
من: تهیونگ تو نمیدونی میا انحراف 360 درجه داره اخه این چه سوالیه. وی: هاا مگه چی گفتم ؟؟هان فهمیدم هه.
کوکی: بدویین وقتمون داره میره هاا.
میا: گائول بیا این جا من به تو یاد میدم بعد تو ام به اونا یاد بده بزا یکم نام جون کفری شه.
من: باشه اومدم. لعنتی منم لباسم مناسب نبود اول که کاپشن پوشیده بودم زیرش یه تاپ قرمز با بند نازک پوشیده بودم. همیشه ام شلوارک میپوشیدم.
من: میگم بچه ها اهم .وی با تو ام باور کن اگه به من گیر دادی ندادیااااااا باور کن. لباسمم یکم بازه همچین .
وی: او او او . کوکی: یا یا نگاه چپ کردیا چشاتو در میارم.
میا: بیا وایسا نگا کن.
رقصش داغون بود ینی میگفت پا هاتو باز کن سرت بچرخون دستو رو کمرت بزار اصلا وحشتناک . در حال رقص وی خفم کرد.
وی: اووو اوووو خودم در چشامو میگیرم .
کوکی: قصد داری تحریکم کنی نه؟؟؟
من: نه به خدا بابا رقصتونهههه.
من: سلام صب بخیر اووووم چه بوی خوبی.
جین: سلام خواهر کوچولو صب تو ام بخیر راسی یادت نره گفتی به ماری زنگ میزنی .
من: اره یادمه الان جلوی خودت بش زنگ میزنم.
رفتمو گوشیمو برداشتم. همون جا به ماری زنگ زدمو روی بلند گو گذاشتم همون طور که پیش بینی میکردم جواب منم نداد.من: دیدی گفتم؟؟خیالت راحت شد؟؟؟
جین: وای راحت شدم باورت نمیشه دیشب اصلا نخوابیدم.
تو ام برو بقیه رو بیدار کن. من: باشه چشم.
طبق معمول اول رفتم سراغ جونگ کوک دلم نمیومد بیدارش کنم هیچ وقت. کنارش نشستم . خودش دسشو روی صورتش کشید و آروم چشاشو باز کرد تا چشش به من افتاد با تعجب نگام کرد.
من: چیه؟؟؟؟؟ کوکی: وای این لباست چهقد بازه برو عوضشون کن.
زدم زیر خنده و گفتم: اوه اوه دیر گفتی جین منو دید.
کوکی: چییییی؟؟؟ یااااا پارک گائول تو سهم منی.
من: مگه گفتم سهم یکی دیگم؟؟؟؟
کوکی: حالا پاشو عوضشون کن. من: باشههه قر نزن.
پا شدمو لباسامو عوض کردم.
من: کوکی پاشو بقیه رو بیدار کن.
کوکی: چرا من؟؟وای از من نخواه که ویو بیدار کنم .
من: وااا مگه چشه بچه ؟؟؟
کوکی: هیچیش نیس فقط یکم... من : باشه نروو. همون وقت وی اومد پشت در .
وی: که منو بیدار نمیکنی اقای جون؟؟؟ که من فقط یکم چیم؟؟؟ گائول بازم به تو خوشم اومد.
من: حالا لوس نشو برو برو . صبحونه رو سریع خوردیم بعدش قرار بود بچه ها برای تمرین رقص به آموزشگاه میا برن. ماها هم طبق معمول دنبالشون میرفتیم. تیپ کوکی همیشه عالی میشد موقع رقص.یه شلوار تنگ مشکی با یه تاپ گشاد. فقط دلم میخواست نگاش کنم قرار بود میا رقص آهنگ جدیدو طراحی کنه نام جون هعی سر به سرش میزاشت و میگفت.: تو فسقلی میخوای به ما رقص یاد بدی؟؟؟ ینی اینقد طراح رقص نبودکه ما مجبور شدیم از تو یاد بگیریم؟؟؟؟
میا: بس کن ااا اصلا من بتون یاد نمیدم من بد بخت دو سال زور زدم یعنی. اههه.
من:یاااا نام جون سونبه اینطوری حرف نزنااااا میا خیلی زحمت کشیده. نام جون :تو یاد نگرفتی؟؟؟
من: وا برا چی باید یاد بگیرم؟؟؟
نام جون: اههه میخواستم تو یادمون بدی.... حیف شدا.
من: اولا اینقد حرص میا رو در نیار لطفا دوما هر کی هم یاد بده تو که یاد نمیگیری چه فرقی داره.
میا: هوووو گائول براوو بزن قدش ینی. تشکر.
من: قابلی نداااشت.
وی:یکی جمع کنه اینا رو میا بیا یادمون بده دیگه.
میا: چیوو؟؟تو خودت وارد تر از منی که.
من: تهیونگ تو نمیدونی میا انحراف 360 درجه داره اخه این چه سوالیه. وی: هاا مگه چی گفتم ؟؟هان فهمیدم هه.
کوکی: بدویین وقتمون داره میره هاا.
میا: گائول بیا این جا من به تو یاد میدم بعد تو ام به اونا یاد بده بزا یکم نام جون کفری شه.
من: باشه اومدم. لعنتی منم لباسم مناسب نبود اول که کاپشن پوشیده بودم زیرش یه تاپ قرمز با بند نازک پوشیده بودم. همیشه ام شلوارک میپوشیدم.
من: میگم بچه ها اهم .وی با تو ام باور کن اگه به من گیر دادی ندادیااااااا باور کن. لباسمم یکم بازه همچین .
وی: او او او . کوکی: یا یا نگاه چپ کردیا چشاتو در میارم.
میا: بیا وایسا نگا کن.
رقصش داغون بود ینی میگفت پا هاتو باز کن سرت بچرخون دستو رو کمرت بزار اصلا وحشتناک . در حال رقص وی خفم کرد.
وی: اووو اوووو خودم در چشامو میگیرم .
کوکی: قصد داری تحریکم کنی نه؟؟؟
من: نه به خدا بابا رقصتونهههه.
۴۷.۱k
۰۵ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.