Part 40

Part 40



کوک: داشتم میگفتم نانا پدر مادرتو ادمای مهمی بودن تو دختری ۲ رگه هستی

نانا: دو رگه؟؟

کوک : بله مادرت سوئیسی و پرت کره ای ولی تو اسالتن کره ای هستی پرت کره ایه و تو تو کره بدنیا اومدی

نانا: اها

کوک: پدرت پزشک قانونی بود و مادرت طراح لباس این دو برای کشورشون مهم بودن و ادمای مهمی مشخص شدن و به خاطر این دشمنان زیادی دارن پدرت و ترور کردن و مادر بر اثر انفولانزا فوت کرد و الان دنبال تو هستن

نانا: من؟؟؟!!!!( ترس)

کوک: اره برای همین من یه راه حلی دارم که بی خیال تو میشن

نانا: چه کاری

کوک: باید چی؟؟؟

جیسو: ده به گو دیگع عه

کوک: بریم سوییس

نانا: شوخی میکنی خودت گفتی خطرناکه اونجا

کوک: ولی باید برای تحقیق بریم اونجا و ما ۴ تا میریم


تهیونگ: فردا صبح ساعت۱۰ بلیط گرفتم

کوک: خب برید اتاقتون استراحت کنید تا فردا

نانا: جیسو تو بنفش دوست داری مگه نه؟؟؟

جیسو: اره چطور

نانا: بیا


جیسو: کجا

نانا : بیا


راوی : نانا رفت و اتاق جیسو رو بهش نشون داد

جیسو ویو: دهنم وا موند مامان خیلی قشنگه خدایا

جیسو : این اتاق منه؟؟

نانا: بلههه ( مثل کلاس اولیا😂 )



داشت یادم میرفت عکس کاناپه مال پارت قبل پارت سی و نه رو گذاشتم اسلاید بعدی هم مال همین پارته اتاق جیسو

لایک و کامنت فراموش نشه 💜😍