part²⁴
راوی ویو
تهیونگ بعد اینکه نفسش بالا اومد رفت حموم ات یکم استراحت کردو لباساشو از گوشه تخت برداشت و پوشید
ات: دلم عین سگ درد میکنه😫
که در زده شد
ات: بله
کوک: منم
ات: خب
کوک: بیام تو
ات: نه
کوک: هنو داره میکنتت؟😳🤔
ات: نه
کوک: لختی؟
ات: نه
کوک: مُردی؟
ات:نه
کوک: تهیونگ مرده؟
ات:نه
کوک:خوبی
ات:نه
کوک: مرض ونه درد ونه بمیری ایشالله از دستت راحت شم زلیل شده بزرگت کنم که جواب سر بالا بهم بدی عنتر مرده شورتو ببرن
بعد کوک در و باز کرد و اومد تو
کوک: کرم داری منو اون پشت نگه داشتی؟
ات: نه
کوک: اون دهنت یه بار دیگه بگه نه جرش میدم
ات: واس چی اومدی
جیهوپ: چون صداها قطع شده بود(سخنانی درخشان از راوی برای تجسم بهتر: بچه ها اینجا کوک درو نبسته بود بعد هوپی سرش از بقل در آیزون کرد و حرف زد)
ات: صدای چی؟
جین: صدای ناله ی دو انسان بالغ
ات: ناله؟
یونگی: بلی ناله های بسی بسیار زیبا
ات: ناموصن
جین: نه پس فانوصن
ات: اونقت از کجا شنیدین؟
کوک : استخر
ات: استخر الا؟
نامجون: یس
جیمین: سوپ اوردم.
جین: سوپ؟
جیمین: اوهوم
جین: کی بت اجازه داد دست به سوپ من بزنی؟
نامجون: داشت میسوخت گفتم بیارتش
جین: (چش غره به هردو)
تهیونگ وارد میشود
جیهوپ: به به آقای با ابهت اومدن
تهیونگ: داشتی غیبت میکردی
جیهوپ: نُو
تهیونگ: من میرم لباس بپوشم
وتهیونگ به سمت مقصدش رفت تا لباس بپوشد و لخت به این ور و آن ور نرود(وقتی راوی چص میکنه)
ات میخواس بلند شه گوشیش و برداره که با مخ رفت تو زمین
ات : آییییییی
ات :کوک جمع کن پاتو از تو صورتم بعدبلند کن منو
تهیونگ اومده بود بالا
ات : آی موم وایسا وایسا کنده شد
ات: چرا نمیتونم راه برم؟
جیهوپ : از مزایای س*سه
ات: نبابا
جیهوپ: زن بابا
ات: وای ننه
بچه ها نشستن رو مبل که کنار تخت بودو به دیوار چسبید بودو روبروی تلویزیون بود و به ات نگا میکردن👀
ات: جانم؟چیزی رو صورتمه؟
همه: نه
ات: پس چیشده؟
جیمین: هیچی
اتم زل زد به اونا همونطوری یعنی هم اعضا هم ات تکون نمیخورد یک کوچولو تو بگو
ات: اَه
جین:عه چیز یادم رفت
بعد بلند شد کاسه ای که هنوز دست جیمین بود و گرفت گذاشت رو عسلی کنار تخت و دوباره نشست رو مبل و
گفت: واست سوپ درست کردم
ات: مرسی
جین: خواهش
ات میخواست از رو عسلی برش داره که کم بود دوباره با مخ بره رو زمین پس
گفت: میشه یکی کمکم کنه
تهیونگ بلند شد سوپ گرفت و قاشق و پر کرد و نشست پیش ات میخواست بده دهن ات که گف
ات: منظورم دستم بود
ته: آها
ات شروع کرد به خوردن
ات: وای جین هیونگ خیلی خوشمزهس
جین: بعله دیگه
تهیونگ بعد اینکه نفسش بالا اومد رفت حموم ات یکم استراحت کردو لباساشو از گوشه تخت برداشت و پوشید
ات: دلم عین سگ درد میکنه😫
که در زده شد
ات: بله
کوک: منم
ات: خب
کوک: بیام تو
ات: نه
کوک: هنو داره میکنتت؟😳🤔
ات: نه
کوک: لختی؟
ات: نه
کوک: مُردی؟
ات:نه
کوک: تهیونگ مرده؟
ات:نه
کوک:خوبی
ات:نه
کوک: مرض ونه درد ونه بمیری ایشالله از دستت راحت شم زلیل شده بزرگت کنم که جواب سر بالا بهم بدی عنتر مرده شورتو ببرن
بعد کوک در و باز کرد و اومد تو
کوک: کرم داری منو اون پشت نگه داشتی؟
ات: نه
کوک: اون دهنت یه بار دیگه بگه نه جرش میدم
ات: واس چی اومدی
جیهوپ: چون صداها قطع شده بود(سخنانی درخشان از راوی برای تجسم بهتر: بچه ها اینجا کوک درو نبسته بود بعد هوپی سرش از بقل در آیزون کرد و حرف زد)
ات: صدای چی؟
جین: صدای ناله ی دو انسان بالغ
ات: ناله؟
یونگی: بلی ناله های بسی بسیار زیبا
ات: ناموصن
جین: نه پس فانوصن
ات: اونقت از کجا شنیدین؟
کوک : استخر
ات: استخر الا؟
نامجون: یس
جیمین: سوپ اوردم.
جین: سوپ؟
جیمین: اوهوم
جین: کی بت اجازه داد دست به سوپ من بزنی؟
نامجون: داشت میسوخت گفتم بیارتش
جین: (چش غره به هردو)
تهیونگ وارد میشود
جیهوپ: به به آقای با ابهت اومدن
تهیونگ: داشتی غیبت میکردی
جیهوپ: نُو
تهیونگ: من میرم لباس بپوشم
وتهیونگ به سمت مقصدش رفت تا لباس بپوشد و لخت به این ور و آن ور نرود(وقتی راوی چص میکنه)
ات میخواس بلند شه گوشیش و برداره که با مخ رفت تو زمین
ات : آییییییی
ات :کوک جمع کن پاتو از تو صورتم بعدبلند کن منو
تهیونگ اومده بود بالا
ات : آی موم وایسا وایسا کنده شد
ات: چرا نمیتونم راه برم؟
جیهوپ : از مزایای س*سه
ات: نبابا
جیهوپ: زن بابا
ات: وای ننه
بچه ها نشستن رو مبل که کنار تخت بودو به دیوار چسبید بودو روبروی تلویزیون بود و به ات نگا میکردن👀
ات: جانم؟چیزی رو صورتمه؟
همه: نه
ات: پس چیشده؟
جیمین: هیچی
اتم زل زد به اونا همونطوری یعنی هم اعضا هم ات تکون نمیخورد یک کوچولو تو بگو
ات: اَه
جین:عه چیز یادم رفت
بعد بلند شد کاسه ای که هنوز دست جیمین بود و گرفت گذاشت رو عسلی کنار تخت و دوباره نشست رو مبل و
گفت: واست سوپ درست کردم
ات: مرسی
جین: خواهش
ات میخواست از رو عسلی برش داره که کم بود دوباره با مخ بره رو زمین پس
گفت: میشه یکی کمکم کنه
تهیونگ بلند شد سوپ گرفت و قاشق و پر کرد و نشست پیش ات میخواست بده دهن ات که گف
ات: منظورم دستم بود
ته: آها
ات شروع کرد به خوردن
ات: وای جین هیونگ خیلی خوشمزهس
جین: بعله دیگه
۶۸۲
۱۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.