part idk
عمارت مارینا
ا.ت:
وقتی رسیدیم سریع لباسامو عوض کردم و رفتم پیش وکیلم
مر: سلاممم ا.ت چطورییی(داداش ماریناست)
ت: سلاممم مرتیننن اومدممم ازت بخوام وکیل طلاقم شییی
مر: اوههه مستر جئون جونت اذیتت کرده(خنده)
ت: راستش با زنت روی هم ریختن
مر: چ چی؟
ت: راستش من بهش نگفتم ک میشناسمش
مر: و و ولی اون بارداره
همون لحظه خونه کوک
ل؛ ددییییی من باردار شدممممم(عاححح علوم شیشم کلا اجسام بارداره)
ج: چ عالی سوییت هارتم(عوققق)
(میرم پیش ا.ت)
مر: دستاشو مشت میکنه* من اون هرزه رو میکشم
ا.ت: تازه این که هیچی لونا جونتون قراره پولای جئون رو بکشه بالا و بره با یکی دیگه
مر: چی انتظار داشتی ازش؟
هرچی زودتر دادخواست طلاقو برات مینویسم
ت: مرسی مرت
ا.ت:
اومدم بیرون و ویراژ رفتم خونه جئون
ل: داشتم با کوک فیلم میدیدم که یکی زنگ زد...
ت: تو فکر بودم ک لونا درو باز کرد
ل: ت توی هر*زه اینجا چیکار داری
ت: پا زدم زیر پاش که افتاد و رفتم پیش جونگکوک
ج: هه میخوای برگردی؟ زانو بزن و التماس کن
ت: فک نکنم اینجوریا باشه مستر
برگه های طلاقو گذاشتم رو میز
قلبم داشت مث دارکوب میزد
حالم بد شده بود
میخواستم بالا بیارم
دویدم سمت دستشویی و بالا اوردم
ا.ت:چیشده من که هیچوق حالم بد نمیشد
واییی دلم لواشکککک میخواددد
وایسا ببینم نکنه حاملممممممم
نهههههه
رفتم به جئون و برگه رو که امضا کرده بود ازش گرفتم و گفتم فردا ساعت یک ظهر دادگاه....... باشه و سریع رفتم سمت داروخونه و بیبی چک گرفتم و تو خونه مارینا کارهاشو انجام دادم که زد مثبتتتهههههه
ت:ماریناااااااا
م:لالللللللل شوووو چتههههه
ت:مارینا من از جئون حاملمممممممم
م:نهههه ی کره خر دیگه هم بهمون اضافه میشههههههههه
ت: دارمممم براتتتت
اینجوری میتونم از کوک انتقام بگیرم اون خیلی بچه دوس داره مخصوصا اگه بچه مال خودش باشه
بیبی چکو گذاشتم تو یه پاکت و اسمم کنارش نوشتم و گذاشتم دم خونه کوک و زنگ و زدم و صدامو مردونه گرفتمو گفتم نامه دارین و پریدم تو ماشین و زودددد رفتم عمارت مارینا
از دید کوک:
ی نامه بود که روش اسم ا.ت بود
رفتم تو و بازش کردم ی بیبی چک بود و نامه
نامه:
انیونگ مستر جئون
متاسفم که بابای بچت قراره یکی دیگه باشه
شاید شوهر لونا مرتین که لونا هم ازش بارداره؟ هوم؟
(بچه ها مرتین و ا.ت عاشق همن)
ج: چ چی؟
لونا شوهر داره؟
از اون حامله سسسس؟
سوار ماشین شدمو رفتم سمت عمارت مارینا دوست ا.ت
ززززززززنگگگگگگگگگ(مثلا صدای زنگه ودف)
ا.ت:بلهههههه کیهههههه هااااااا(مهمون نوازیو)
کوک:با شنیدن صداش قند داشت تو دلم آب می شد
چطوری تونستم ولش کنم؟
ا.ت:بچچچچچ گفتم کیهههههه
ج:اهم منم جونگکوک
ت:تو ذهنش* ودففف گفتم بچچچچ وای کوکههه منو میکشه
وایسا ببینم چی دارم میگم به هر حال اون دیگه شوهرم نیس
با بغض:اومدم
(لباس ا.ت اسلاید آخر)
درو باز کردم که پشت کوک مرتین رو دیدم
برای اینکه کوک آتیییش بگیره هلش دادمو پریدم بغل مرت(همون مرتین خودمون)
ت: مرتتتتتت کجا بودی از صبح تا حالاااا(الکی)
مر: فهمیدم ا.ت میخواد با کوک لج کنه گفتم: سرکار بیب
ج:عصبانی شده بودم
حرومزاده به بچه من دست نزنننننن
ا.ت:از بغل مرت اومدم بیرون....
ببخشید نفهمیدم بچه تو؟
برام باعث شرمه که خون تو تو رگای بچمونه
تو برو پی لونا جونت و بچش از مرت
ج:ول ولی اون بچه منو توعه
ت:بچه منو تو بود تا وقتی تو ریدی به زندگیشششش
از بعد فردا هم دیگه نه زنگم میزنی نه میای پیشم
دوست نددارم بچم بفهمه باباش خیانتکاره
ج:بغض داشت گلومو چنگ میزد
مارینا:سلامممم کره خراااا چیشدههه؟
عه تویی جئون
برو خونتون خجالت میکشم مردم ببینن ی خیانتکار دم خونمه
ی سیلی هم زدم ب کوک
چون قبلی و خیلی لایک کردین ۲۵ تا
♡^♡
بازمممم خیلیییی معذرت میخوامممم
بچه ها خیلی مواظب خودتون باشین
من چند روز پیش تو مدرسم گاز انداختن الان بستریم:) 🖤
ا.ت:
وقتی رسیدیم سریع لباسامو عوض کردم و رفتم پیش وکیلم
مر: سلاممم ا.ت چطورییی(داداش ماریناست)
ت: سلاممم مرتیننن اومدممم ازت بخوام وکیل طلاقم شییی
مر: اوههه مستر جئون جونت اذیتت کرده(خنده)
ت: راستش با زنت روی هم ریختن
مر: چ چی؟
ت: راستش من بهش نگفتم ک میشناسمش
مر: و و ولی اون بارداره
همون لحظه خونه کوک
ل؛ ددییییی من باردار شدممممم(عاححح علوم شیشم کلا اجسام بارداره)
ج: چ عالی سوییت هارتم(عوققق)
(میرم پیش ا.ت)
مر: دستاشو مشت میکنه* من اون هرزه رو میکشم
ا.ت: تازه این که هیچی لونا جونتون قراره پولای جئون رو بکشه بالا و بره با یکی دیگه
مر: چی انتظار داشتی ازش؟
هرچی زودتر دادخواست طلاقو برات مینویسم
ت: مرسی مرت
ا.ت:
اومدم بیرون و ویراژ رفتم خونه جئون
ل: داشتم با کوک فیلم میدیدم که یکی زنگ زد...
ت: تو فکر بودم ک لونا درو باز کرد
ل: ت توی هر*زه اینجا چیکار داری
ت: پا زدم زیر پاش که افتاد و رفتم پیش جونگکوک
ج: هه میخوای برگردی؟ زانو بزن و التماس کن
ت: فک نکنم اینجوریا باشه مستر
برگه های طلاقو گذاشتم رو میز
قلبم داشت مث دارکوب میزد
حالم بد شده بود
میخواستم بالا بیارم
دویدم سمت دستشویی و بالا اوردم
ا.ت:چیشده من که هیچوق حالم بد نمیشد
واییی دلم لواشکککک میخواددد
وایسا ببینم نکنه حاملممممممم
نهههههه
رفتم به جئون و برگه رو که امضا کرده بود ازش گرفتم و گفتم فردا ساعت یک ظهر دادگاه....... باشه و سریع رفتم سمت داروخونه و بیبی چک گرفتم و تو خونه مارینا کارهاشو انجام دادم که زد مثبتتتهههههه
ت:ماریناااااااا
م:لالللللللل شوووو چتههههه
ت:مارینا من از جئون حاملمممممممم
م:نهههه ی کره خر دیگه هم بهمون اضافه میشههههههههه
ت: دارمممم براتتتت
اینجوری میتونم از کوک انتقام بگیرم اون خیلی بچه دوس داره مخصوصا اگه بچه مال خودش باشه
بیبی چکو گذاشتم تو یه پاکت و اسمم کنارش نوشتم و گذاشتم دم خونه کوک و زنگ و زدم و صدامو مردونه گرفتمو گفتم نامه دارین و پریدم تو ماشین و زودددد رفتم عمارت مارینا
از دید کوک:
ی نامه بود که روش اسم ا.ت بود
رفتم تو و بازش کردم ی بیبی چک بود و نامه
نامه:
انیونگ مستر جئون
متاسفم که بابای بچت قراره یکی دیگه باشه
شاید شوهر لونا مرتین که لونا هم ازش بارداره؟ هوم؟
(بچه ها مرتین و ا.ت عاشق همن)
ج: چ چی؟
لونا شوهر داره؟
از اون حامله سسسس؟
سوار ماشین شدمو رفتم سمت عمارت مارینا دوست ا.ت
ززززززززنگگگگگگگگگ(مثلا صدای زنگه ودف)
ا.ت:بلهههههه کیهههههه هااااااا(مهمون نوازیو)
کوک:با شنیدن صداش قند داشت تو دلم آب می شد
چطوری تونستم ولش کنم؟
ا.ت:بچچچچچ گفتم کیهههههه
ج:اهم منم جونگکوک
ت:تو ذهنش* ودففف گفتم بچچچچ وای کوکههه منو میکشه
وایسا ببینم چی دارم میگم به هر حال اون دیگه شوهرم نیس
با بغض:اومدم
(لباس ا.ت اسلاید آخر)
درو باز کردم که پشت کوک مرتین رو دیدم
برای اینکه کوک آتیییش بگیره هلش دادمو پریدم بغل مرت(همون مرتین خودمون)
ت: مرتتتتتت کجا بودی از صبح تا حالاااا(الکی)
مر: فهمیدم ا.ت میخواد با کوک لج کنه گفتم: سرکار بیب
ج:عصبانی شده بودم
حرومزاده به بچه من دست نزنننننن
ا.ت:از بغل مرت اومدم بیرون....
ببخشید نفهمیدم بچه تو؟
برام باعث شرمه که خون تو تو رگای بچمونه
تو برو پی لونا جونت و بچش از مرت
ج:ول ولی اون بچه منو توعه
ت:بچه منو تو بود تا وقتی تو ریدی به زندگیشششش
از بعد فردا هم دیگه نه زنگم میزنی نه میای پیشم
دوست نددارم بچم بفهمه باباش خیانتکاره
ج:بغض داشت گلومو چنگ میزد
مارینا:سلامممم کره خراااا چیشدههه؟
عه تویی جئون
برو خونتون خجالت میکشم مردم ببینن ی خیانتکار دم خونمه
ی سیلی هم زدم ب کوک
چون قبلی و خیلی لایک کردین ۲۵ تا
♡^♡
بازمممم خیلیییی معذرت میخوامممم
بچه ها خیلی مواظب خودتون باشین
من چند روز پیش تو مدرسم گاز انداختن الان بستریم:) 🖤
۱۷.۷k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.