فیک«دختر کوچولوی من»فصل دو part 20
دکتر: وضعیتش چطوره(بهش سرم خون رو وصل میکنه)
پرستار: خون زیادی از دست داده…شیشه ی ماشین توی شکمش فرو رفته و معده و کلیه رو خراش داده…سه تا از دنده ها شکسته…و کتف سمت چپ شکسته…و در حال حاضر توی کماعه
دکتر: عملو شروع میکنیم…
پرستار:(چاقو رو دست دکتر میده و برای در اوردن شیشه شکم تهیونگو برش میدن…)
بعد از دو ساعت:
دکتر: عمل موفقیت امیز بود…حاله بیمار متعادله…اما نمیتونیم هیچ حدسی درمورد زمان به هوش اومدنش بزنیم
دو ساعت قبل”ات”:
دکتر: وضیعت بیمار چطوره؟
پرستار: جمجمه ضربه شدید خورده و احتمال شکستی هست…دو تا از دنده ها شکسته…کتف سمت راست در رفته…و دست سمت راست هم احتمال شکستگی هست
دکتر: ببریدش اتاق عمل شماره ۸…
پرستار: چشم(میبرنش)
چند دقیقه بعد:
دکتر(وارد اتاق میشه)
دکتر: گروه خونیش چیه؟
پرستار: +A
دکتر: سرم خون رو وصل کنید…
پرستار: برای عمل جمجمه ممکنه به مغز اسیب برسه
دکتر: اما چاره ی دیگه ای نداریم
پرستار: اگه بیمارو از دست بدیم چی
دکتر: ما میتونیم انجامش بدیم…این اتفاق نمیوفته
سه ساعت بعد:
دکتر: تموم شد…کارتون خوب بود(بعد از اینکه ات رو از اتاق میبرن بیرون دکتر از اتاق عمل میاد بیرون)
خبرنگار: وضعیت بازیگر کیم ات چطوره؟
دکتر: خب راستش جمجمه اسیب دیده بود…عمل خوب پیش رفت اما…وضعیت خانمه کیم هنوزم وخیمه
خبرنگار: و وضیعت همراه ایشون چطوره؟
دکتر: حالشون خوبه اما در کما هستن!
خبرنگار: ممنونم از همکاریتون
دکتر: من باید برم…
………….
ته جون: خواهش میکنم بزارید برم داخل..هیونگ(با داد و گریه)
پرستار: اون تازه از اتاق عمل اومده نمیتونید برید داخل خطرناکه
ته جون؛ تروخدا بگید که حالش خوب میشه
پرستار: راستش اون حالش خوبه اما نمیدونیم کی به هوش میاد
خب دیگه برم محو شم🐣😂
پرستار: خون زیادی از دست داده…شیشه ی ماشین توی شکمش فرو رفته و معده و کلیه رو خراش داده…سه تا از دنده ها شکسته…و کتف سمت چپ شکسته…و در حال حاضر توی کماعه
دکتر: عملو شروع میکنیم…
پرستار:(چاقو رو دست دکتر میده و برای در اوردن شیشه شکم تهیونگو برش میدن…)
بعد از دو ساعت:
دکتر: عمل موفقیت امیز بود…حاله بیمار متعادله…اما نمیتونیم هیچ حدسی درمورد زمان به هوش اومدنش بزنیم
دو ساعت قبل”ات”:
دکتر: وضیعت بیمار چطوره؟
پرستار: جمجمه ضربه شدید خورده و احتمال شکستی هست…دو تا از دنده ها شکسته…کتف سمت راست در رفته…و دست سمت راست هم احتمال شکستگی هست
دکتر: ببریدش اتاق عمل شماره ۸…
پرستار: چشم(میبرنش)
چند دقیقه بعد:
دکتر(وارد اتاق میشه)
دکتر: گروه خونیش چیه؟
پرستار: +A
دکتر: سرم خون رو وصل کنید…
پرستار: برای عمل جمجمه ممکنه به مغز اسیب برسه
دکتر: اما چاره ی دیگه ای نداریم
پرستار: اگه بیمارو از دست بدیم چی
دکتر: ما میتونیم انجامش بدیم…این اتفاق نمیوفته
سه ساعت بعد:
دکتر: تموم شد…کارتون خوب بود(بعد از اینکه ات رو از اتاق میبرن بیرون دکتر از اتاق عمل میاد بیرون)
خبرنگار: وضعیت بازیگر کیم ات چطوره؟
دکتر: خب راستش جمجمه اسیب دیده بود…عمل خوب پیش رفت اما…وضعیت خانمه کیم هنوزم وخیمه
خبرنگار: و وضیعت همراه ایشون چطوره؟
دکتر: حالشون خوبه اما در کما هستن!
خبرنگار: ممنونم از همکاریتون
دکتر: من باید برم…
………….
ته جون: خواهش میکنم بزارید برم داخل..هیونگ(با داد و گریه)
پرستار: اون تازه از اتاق عمل اومده نمیتونید برید داخل خطرناکه
ته جون؛ تروخدا بگید که حالش خوب میشه
پرستار: راستش اون حالش خوبه اما نمیدونیم کی به هوش میاد
خب دیگه برم محو شم🐣😂
۲۵.۴k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.