فیک جنون
پارت۱۹:::::::::::
جیمین رو نگاه کردم
بر خلاف عادتش برای فرار کردن از احساسات مشروب نمی خورد و فقط به یک گوشه خیره شده بود
:رز برقسیم؟
+اوکی
بعد رفتیم روی سن رقص که روبروی میزی بود که یونگی و جیمین وایستاده بودن
آهنگ تانگو گذاشتن بعد رفتم توی بغل مردونه و پدرانه نامجون و شروع به رقص کردیم
به جیمین و یونگی نگاه میکردم که جیمین دست روی شونه یونگی گذاشت و بعد چیزی گفت و هر دو از سالن خارج شدن
+کجا رفتن؟
:چی؟کی؟
+یونگی و جیمین
:اصلا متوجه نشدم
:راستی قضیه جیمین چیه چرا با هم اوکی نیستید
+از چه نظر
:چفت هم نیستید اگه حالت عادی بود الان به جای من داشتی با اون میرقصیدی
+نه اینطور نیست ما همیشه اینطوری بودیم من اصلا به جیمین احساس ندارم
:من همچین چیزی نگفتم
:چرا اینو برداشت کردی؟
+نامی انقد سوال پیچم نکن چیزی نشده دیگه
:باشه
بعد کمی رقصیدن جین اومد کنار ما وایستاد
:بله؟
؛میشه یکم برای دنس خانوم رو به من قرض بدین
+لازم نیست از بقیه اجازه من رو بگیرید آقا خودم اختیار دارم
؛خوب قبول می کنید؟
+بله
بعد دستمو توی دست جین گذاشتم وبعد نامجون رفت سر میز
جین کمرم رو گرفت و آروم رقص رو شروع کرد
؛به نظر من شما خیلی جذاب هستید
+حتما اون موقع که توی صورتم زدین هم جذاب بودم؟
؛شما چیز های اشتباه رو زیاد به خواطر میسپرید
+انتقام رو دوست دارم
؛خوبه الان چطوری از من انتقام میگیرید؟
+به وقتش کیم سوک جین به وقتش
؛اوهوم
در همین حال بودیم که یک دفعه در سالن باز شد یکی از کارمند های من بود با استرس دوید سمتم
+چی شده؟
¤خانم جک لاجل رو پیدا کردیم
+چی؟کجاست زود باش افرادو جمع کن همین الان میریم اونجا
¤همه هستن باید شما رو ببریم به محل اونجا
+خیل خوب من جیمینو میارم
بعد سمت در خروجی دویدم و بیرون دنبال جیمین گشتم و اونو در حالی پیدا کردم که داره گریه میکنه و یونگی سرش رو نوازش میده
+جیمین جک لاجل رو پیدا کردن زود باش
×خیل خوب
بعد بلند شد و در حالی که دستای کوچیکش رو روی صورتش میمالید دنبالم دوید
سریع سوار ماشین شدیم و سمت قرار گاه رفتیم
در ماشین رو باز کردم و به دنبال جیمین توی خونه جک رفتم
بر خلاف انتظارم جک رو دیدم که اسلحه دستش گرفته و رو برومون وایستاده
جیمین جلوی اسلحه بود منم پشتش
+هی جک مجازاتتو سنگین تر نکن اسلحتو بیار پایین
◇ن.نه
+بزارش زمین
◇گفتم نههه
دستام رو بالا آورده بودم و آروم تکون میدادم تا باحرکات بتونم جک رو آروم کنم
+بزار اون اسلحه رو بگیرم باشه؟
بعد داشتم سمتش میرفتم که اسلحه رو روی سر من گرفت
◇من تصمیمم رو گرفتم فکر کنم زیاری عمر کردی رز سیاه
+آروم باش جک
بعد چشاشو بست و دستشو روی ماشه گذاشت و بنگ
وقتی به خودم اومدم روی زمین افتاده بودم انگار یکی پرتم کرده بود وقتی دور بر رو نگاه کردم هیکل ظریف جیمین رو بی جون روی زمین دیدم که ازش خون می رفت
جیمین رو نگاه کردم
بر خلاف عادتش برای فرار کردن از احساسات مشروب نمی خورد و فقط به یک گوشه خیره شده بود
:رز برقسیم؟
+اوکی
بعد رفتیم روی سن رقص که روبروی میزی بود که یونگی و جیمین وایستاده بودن
آهنگ تانگو گذاشتن بعد رفتم توی بغل مردونه و پدرانه نامجون و شروع به رقص کردیم
به جیمین و یونگی نگاه میکردم که جیمین دست روی شونه یونگی گذاشت و بعد چیزی گفت و هر دو از سالن خارج شدن
+کجا رفتن؟
:چی؟کی؟
+یونگی و جیمین
:اصلا متوجه نشدم
:راستی قضیه جیمین چیه چرا با هم اوکی نیستید
+از چه نظر
:چفت هم نیستید اگه حالت عادی بود الان به جای من داشتی با اون میرقصیدی
+نه اینطور نیست ما همیشه اینطوری بودیم من اصلا به جیمین احساس ندارم
:من همچین چیزی نگفتم
:چرا اینو برداشت کردی؟
+نامی انقد سوال پیچم نکن چیزی نشده دیگه
:باشه
بعد کمی رقصیدن جین اومد کنار ما وایستاد
:بله؟
؛میشه یکم برای دنس خانوم رو به من قرض بدین
+لازم نیست از بقیه اجازه من رو بگیرید آقا خودم اختیار دارم
؛خوب قبول می کنید؟
+بله
بعد دستمو توی دست جین گذاشتم وبعد نامجون رفت سر میز
جین کمرم رو گرفت و آروم رقص رو شروع کرد
؛به نظر من شما خیلی جذاب هستید
+حتما اون موقع که توی صورتم زدین هم جذاب بودم؟
؛شما چیز های اشتباه رو زیاد به خواطر میسپرید
+انتقام رو دوست دارم
؛خوبه الان چطوری از من انتقام میگیرید؟
+به وقتش کیم سوک جین به وقتش
؛اوهوم
در همین حال بودیم که یک دفعه در سالن باز شد یکی از کارمند های من بود با استرس دوید سمتم
+چی شده؟
¤خانم جک لاجل رو پیدا کردیم
+چی؟کجاست زود باش افرادو جمع کن همین الان میریم اونجا
¤همه هستن باید شما رو ببریم به محل اونجا
+خیل خوب من جیمینو میارم
بعد سمت در خروجی دویدم و بیرون دنبال جیمین گشتم و اونو در حالی پیدا کردم که داره گریه میکنه و یونگی سرش رو نوازش میده
+جیمین جک لاجل رو پیدا کردن زود باش
×خیل خوب
بعد بلند شد و در حالی که دستای کوچیکش رو روی صورتش میمالید دنبالم دوید
سریع سوار ماشین شدیم و سمت قرار گاه رفتیم
در ماشین رو باز کردم و به دنبال جیمین توی خونه جک رفتم
بر خلاف انتظارم جک رو دیدم که اسلحه دستش گرفته و رو برومون وایستاده
جیمین جلوی اسلحه بود منم پشتش
+هی جک مجازاتتو سنگین تر نکن اسلحتو بیار پایین
◇ن.نه
+بزارش زمین
◇گفتم نههه
دستام رو بالا آورده بودم و آروم تکون میدادم تا باحرکات بتونم جک رو آروم کنم
+بزار اون اسلحه رو بگیرم باشه؟
بعد داشتم سمتش میرفتم که اسلحه رو روی سر من گرفت
◇من تصمیمم رو گرفتم فکر کنم زیاری عمر کردی رز سیاه
+آروم باش جک
بعد چشاشو بست و دستشو روی ماشه گذاشت و بنگ
وقتی به خودم اومدم روی زمین افتاده بودم انگار یکی پرتم کرده بود وقتی دور بر رو نگاه کردم هیکل ظریف جیمین رو بی جون روی زمین دیدم که ازش خون می رفت
۳۲.۵k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.